بسم الله الرّحمن الرّحیم
مبدّل تاریخ و زمان
jdf.scr.ir
وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ | و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخّر شده اند مسلّماً در این [امور] برای مردمی که تعقّل می‏کنند نشانه هاست | سوره ی نحل ، آیه ی 12
گاه‌شماری‌ در ایران _ بخش اوّل

الف‌) گاه‌شماری در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌
ب‌) گاه‌شماری در ایران‌ از ورود اسلام‌ تا قرن‌ نهم هجری ‌قمری‌‌
ج‌) گاه‌شماری در ایران‌ از قرن‌ نهم‌ هجری‌ قمری‌ تا کنون‌
د) گاه‌شماری‌های‌ محلی‌ ایران‌‌

مطالعه‌ ارکان‌ و مبادی‌ گاه‌شماری‌های‌ رایج‌ در ایران‌، تفاوتهای ‌اساسی‌ آنها را در مقاطع‌ تاریخی‌ پیش‌ و پس‌ از اسلام‌ نشان ‌می‌دهد. در این‌ بخش‌ از مقاله‌، سیر تحول‌ گاه‌شماری در ایران‌ به ‌سه‌ بخش‌ پیش‌ از اسلام‌، از ورود اسلام‌ تا قرن‌ نهم‌ هجری‌ و از قرن‌ نهم‌ هجری‌ تا کنون‌ تقسیم‌ شده‌ است‌. هر کدام‌ از این‌ بخشها نیز در اجزای‌ کوچکتری‌، شامل‌ انواع‌ گاه‌شماری‌های‌ مرسوم‌ در هر یک‌ از مقاطع‌ تاریخی‌ بررسی‌ می‌شود. این ‌تقسیم‌بندی‌ در مورد تاریخ‌ تحول‌ گاه‌شماری در ایران‌ پس‌ از اسلام‌، از آن‌ جهت‌ اعمال‌ شده‌ است‌ که‌ مهمترین گاه‌شماری‌های‌ ایرانی‌ (از جمله گاه‌شماری‌های‌ یزدگردی‌، جلالی‌، خانی‌) تا قرن‌ نهم‌ هجری‌ قمری‌ به‌ وجود آمدند و رواج‌ یافتند. از قرن‌ نهم‌ تا چهاردهم‌ گاه‌شماری هجری‌ قمری‌ رایجترین گاه‌شماری در ایران‌ بود و در طی‌ این‌ دوره‌ زمانی‌، گاه‌شماری ‌مهم‌ دیگری‌ که‌ در این‌ مقاله‌ قابل‌ ذکر باشد، در ایران‌ به‌ وجود نیامد و تنها دگرگونیهای‌ مهمی‌ در قرن‌ حاضر منجر به‌ وضع‌ چند نمونه‌ گاه‌شماری جدید شد. در این‌ بخش‌، تنها گاه‌شماری‌هایی ‌معرفی‌ می‌شوند که‌ بیانگر مفهوم‌ «گاه‌شماری ملی‌» و کاربرد هر یک‌ از گاه‌شماری‌ها در ایران‌اند (برای‌ گاه‌شماری‌های‌ ایرانی‌ که‌ بر اساس‌ مبادی‌ قومی‌ ـ ناحیه‌ای‌ تنظیم‌ شده‌اند نک: همین‌ بخش‌ از مقاله‌، قسمت‌ د).

الف‌) گاه‌شماری در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌
1. قدیمترین‌ گاه‌شماری ایرانی
2. گاه‌شماری در دوره‌ هخامنشی
3. گاه‌شماری در دوره‌ اشکانی‌
4. گاه‌شماری در دوره‌ ساسانی

1. قدیمترین‌ گاه‌شماری ایرانی

در بررسی‌ گاه‌شماری ایرانی‌ در دوره‌ پیش‌ از تشکیل‌ امپراتوری‌ هخامنشی‌، که‌ از آن‌ به ‌قدیمترین‌ گاه‌شماری ایرانی‌ نیز تعبیر می‌شود، توجه‌ به‌ ماهیت ‌تقسیم‌بندی‌ سرزمین‌ ایران‌ به‌ دو بخش‌ شرقی‌ و غربی‌، که‌ بویژه ‌از نظر زبانی‌ با هم‌ تفاوتهای‌ بسیار دارند، ضروری‌ است‌. پژوهش ‌درباره‌ گاه‌شماری در این‌ دوره‌ محدود می‌شود به‌ بعضی‌ منابع ‌بابلی‌ برای‌ گاه‌شماری بخش‌ غربی‌ در همسایگی‌ بین‌النهرین‌ و معدود منابعی‌ که‌ پس‌ از اسلام‌، درباره‌ گاه‌شماری بخش‌ شرقی ‌نگاشته‌ شده‌ است‌. در این‌ دوره‌، مهمترین‌ عامل‌ برای‌ طراحی‌ گاه‌شماری، در نجد ایران‌، ورود ساکنان‌ آن‌ به‌ مرحله‌ای‌ از اقتصاد مبتنی‌ بر کشاورزی‌ بوده‌ است‌، چرا که‌ در جوامع‌ کشاورزی‌مدار، وجود نوعی‌ گاه‌شماری شمسی‌ برای‌ تعیین‌ موقعیت‌ خورشید و به ‌دست‌ آوردن‌ زمان‌ تقریبی‌ فصول‌ بسیار ضروری‌ است (هارتنر، ص‌ 720). در حالی‌ که‌ همسایگی‌ با بین‌النهرین ‌و تماس‌ دائم‌ ساکنان‌ غربی‌ نجد ایران‌ با تمدن‌ بابل‌ سبب ‌شد تا ایرانیان‌، بسیاری‌ از اجزای‌ گاه‌شماری بابلی‌ را اخذ کنند که‌ در نتیجه‌، نوعی‌ گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ در نواحی ‌غربی‌ ایران‌ رواج‌ یافت‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر در این‌ زمینه‌ و شواهد باستان‌شناختی‌ این‌ گاه‌شماری در آثار ایرانی‌ پیش‌ از تاریخ‌ نک: همان‌، ص‌ 720ـ744). این‌ تأثیرپذیری‌ در دوره ‌شاهنشاهی‌ هخامنشی‌ نیز ادامه‌ یافت‌ (نک: ادامه‌ همین‌ بخش‌ ازمقاله‌، قسمت‌: 2).

در نواحی‌ شرقی‌ ایران‌، رواج‌ گونه‌ای‌ گاه‌شماری شمسی ‌که‌ با گاه‌شماری زردشتی‌ شباهتهایی‌ دارد، تنها به‌ استناد نوشته ‌بیرونی‌ (1923، ص‌11) تأیید می‌شود. بر اساس ‌نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ در این‌ گاه‌شماری، طول‌ متوسط سال‌ 365 روز و یک‌ چهارم‌ روز در نظر گرفته‌ می‌شده‌ و هر سال‌ شامل‌ دوازده‌ ماه‌ سی‌روزه‌ بوده‌ است‌. برای‌ توالی ‌کبیسه‌های‌ این‌ گاه‌شماری، پس‌ از هر شش‌ سال‌ یک‌ ماه‌ کبیسه‌ برای‌ جمع‌آوری‌ پنج‌ روز خارج‌ از ماههای‌ سال‌، و پس‌ از گذشت‌ 120 سال‌ یک‌ ماه‌ برای‌ جمع‌آوری‌ کسر شش‌ساعتی‌ روزهای‌ سال‌ اعمال‌ می‌شده‌ است‌. طبق‌ همین‌ نوشته ‌ابوریحان‌ بیرونی‌، سال‌ صد و بیستم‌ (موعد برگزاری‌ دو کبیسه‌) نزد ایرانیان‌ گرامی‌ بوده‌ و آداب‌ خاصی‌ داشته‌ است‌ (برای‌آگاهی‌ بیشتر نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 93ـ103).

2. گاه‌شماری در دوره‌ هخامنشی

از گاه‌شماری‌های‌ احتمالی ‌ایرانی‌ در دوره‌ پیش‌ از هخامنشیان‌ اطلاعات‌ مهمی‌ در دست ‌نیست‌، درباره‌ گاه‌شماری دوره‌ هخامنشی‌ منابع‌ متعددی ‌وجود دارد. مهمترین‌ این‌ منابع‌، از نظر قدمت‌، عبارت‌اند از: کتیبه‌ داریوش‌ اول‌ در بیستون‌، «الواح‌ خزانه‌ و باروی تخت ‌جمشید» و تعدادی‌ هاون‌ و دسته‌ هاون‌ که‌ آنها را اشیای‌ مذهبی‌ نامیده‌اند. در کتیبه‌ بیستون‌، نام‌ نه‌ ماه‌ ازماههای‌ گاه‌شماری هخامنشی‌ ذکر شده‌ (کنت‌21، ص‌ 161) و فهرست‌ این‌ نامها، بر اساس‌ الواح‌ خزانه‌ تخت‌ جمشید، کامل‌ شده‌ است‌ (هالوک‌22، ص‌ 74). همچنین‌، نام‌ این‌ ماهها در متنهای‌ سه‌گانه‌ کتیبه‌ بیستون‌، به‌ فارسی‌ باستان‌، به‌ عیلامی ‌در نگارشی‌ نزدیک‌ به‌ نامهای‌ فارسی‌ باستان‌ و به‌ بابلی‌ ذکر شده‌ است‌ (برای‌ فهرست‌ تطبیقی‌ نام‌ ماهها در این‌ کتیبه‌ سه‌ زبانه‌ نک: کینگ‌ و تامپسون‌، ص‌ 37ـ 38؛ کامرون‌، ص‌ 44ـ 45؛ هالوک‌، همانجا؛ برای‌ نام‌ بابلی‌ ماهها نک: گرینفیلدو پورتن‌، ص‌ 6ـ14؛ فوکت‌ لندر، ص‌ 56 ـ60؛ نیز نک: جدول‌ 3). مشابهت‌ نام‌ این‌ ماهها در متنهای‌ عیلامی‌ و فارسی‌ باستان‌ کتیبه‌ بیستون‌، دلیلی‌ بر آن‌ است‌ که‌ هخامنشیان ‌ارکان‌ گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌ را، به‌ وساطت‌ عیلامیها، اخذ کرده‌اند (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 121). صورت‌ دیگری ‌از نام‌ ماههای‌ سال‌ با ریشه‌ عیلامی‌ نیز به‌ دست‌ آمده‌ که ‌تنها در الواح‌ خزانه‌ تخت‌ جمشید به‌ کار رفته‌ و با نامهای‌ عیلامی‌ کتیبه‌ بیستون‌ تفاوت‌ دارد (برای‌ آگاهی‌ از این‌ نامها نک: هالوک‌، ص‌ 74ـ 75). میزان‌ استفاده‌ از این‌ نامها در الواح‌ خزانه‌، که‌ به مراتب‌ از نامهای‌ فارسی‌ باستان‌ موجود در آنها کمتر است‌، و محدوده‌ جغرافیایی‌ خاصی‌ که‌ این‌ نامها در آن‌ رواج‌ داشتند، نشان‌ می‌دهد که‌ در منطقه‌ مورد استفاده‌ از آنها زبان‌ فارسی ‌باستان‌ هنوز کاملا رواج‌ نداشته‌ و به‌ زبان‌ عیلامی‌، در کنار این ‌زبان‌، تکلم‌ می‌شده‌ است‌.

درباره معنا و اشتقاق‌ نامهای‌ فارسی‌ باستان‌ ماههای‌ سال‌، در گاه‌شماری هخامنشی‌ که‌ در کتیبه‌ بیستون‌ و الواح‌ خزانه ‌تخت‌ جمشید ذکر شده‌، آرای‌ گوناگونی‌ وجود دارد. هینتس (ص‌ 64ـ70) درباره‌ معنا و اشتقاق‌ این‌ نامها گزارش‌ مختصری ‌از آرای‌ برخی‌ زبان‌شناسان‌ آورده‌ است‌.

مهمترین‌ رکن‌ گاه‌شماری هخامنشی‌، که‌ در دوره‌های ‌تاریخی‌ بعدی‌ در گاه‌شماری‌های‌ رایج‌ در ایران‌ تکرار نشد، چگونگی‌ آغاز سال‌ (به‌ عنوان‌ مبدأ گاه‌شماری) و نیز موضوع ‌اعمال‌ کبیسه‌هاست‌. در گاه‌شماری هخامنشی‌، به‌ تقلید از گاه‌شماری بابلی‌، مبدأ شمارش‌ سالها آغاز پادشاهی‌ هر پادشاه‌ بود که‌ بر اساس‌ آن‌ شمارش‌ سالها با روی‌ کار آمدن ‌پادشاه‌ جدید، بار دیگر از یک‌ آغاز می‌شد؛ با این‌ توضیح ‌که‌ از هنگام‌ آغاز سلطنت‌ هر پادشاه‌ تا اولین‌ روز اولین ‌ماه‌ سال‌ بعد (در گاه‌شماری هخامنشی‌: اول‌ آدُوکَنَیشه‌)، سال‌ جلوس‌ و از این‌ زمان‌ تا اول‌ آدوکنیشه‌ بعدی‌، سال‌اول‌ سلطنت‌ محسوب‌ می‌شد (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌109ـ110) و این‌ شمارش‌ تا پایان‌ هر دوره پادشاهی‌ ادامه ‌پیدا می‌کرد.

طول‌ سال‌ در گاه‌شماری هخامنشی‌، با توجه‌ به‌ رواج‌ گونه ‌ایرانی‌ شده‌ گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌، در سالهای‌ عادی‌354 یا 355 روز و در سالهای‌ کبیسه‌ 383 یا 384 روز محاسبه‌ می‌شد (همان‌، ص‌ 113). در مورد کبیسه‌گیری‌ در این‌ گاه‌شماری ‌نیز آرای‌ گوناگونی‌ وجود دارد که‌ طبق‌ یکی‌ از آنها تا 367 ق‌م آرایه‌ منظمی‌ برای‌ اعمال‌ کبیسه‌ برابر روش‌ کبیسه‌گیری‌ شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌ (یعنی‌ اجرای‌ هفت‌ ماه‌ کبیسه‌ در نوزده‌ سال‌) وجود نداشته‌، اما از این‌ زمان‌ روش‌ یاد شده‌ با آرایه‌ منظمی‌ در همین ‌دوره‌ نوزده‌ ساله‌ اعمال‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 124). این‌ گمان‌ نیز وجود دارد که‌ ایرانیان‌ تا 527 ق‌م‌، یعنی‌ نوزدهمین‌ سال ‌پادشاهی‌ داریوش‌ اول‌، از دوره‌های‌ کبیسه‌گیری‌ سه‌ ماه‌ در هر هشت‌ سال‌ استفاده‌ می‌کردند و از این‌ سال‌ به‌ بعد دوره‌ نوزده ‌ساله‌ را جانشین‌ آن‌ کردند (نک: هارتنر، ص‌747). آرایه ‌کبیسه‌هایی‌ که‌ پارکر و دوبرستاین‌ (ص‌ 29ـ36) برای‌ سراسر دوره‌ هخامنشی‌ ارائه‌ کرده‌اند، همین‌ تغییر در دوره‌های ‌کبیسه‌گیری‌ را نشان‌ می‌دهد.

طول‌ سال‌ در گاه‌شماری هخامنشی‌، با توجه‌ به‌ رواج‌ گونه ‌ایرانی‌ شده‌ گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌، در سالهای‌ عادی‌354 یا 355 روز و در سالهای‌ کبیسه‌ 383 یا 384 روز محاسبه‌ می‌شد (همان‌، ص‌ 113). در مورد کبیسه‌گیری‌ در این‌ گاه‌شماری ‌نیز آرای‌ گوناگونی‌ وجود دارد که‌ طبق‌ یکی‌ از آنها تا 367 ق‌م آرایه‌ منظمی‌ برای‌ اعمال‌ کبیسه‌ برابر روش‌ کبیسه‌گیری‌ شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌ (یعنی‌ اجرای‌ هفت‌ ماه‌ کبیسه‌ در نوزده‌ سال‌) وجود نداشته‌، اما از این‌ زمان‌ روش‌ یاد شده‌ با آرایه‌ منظمی‌ در همین ‌دوره‌ نوزده‌ ساله‌ اعمال‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 124). این‌ گمان‌ نیز وجود دارد که‌ ایرانیان‌ تا 527 ق‌م‌، یعنی‌ نوزدهمین‌ سال ‌پادشاهی‌ داریوش‌ اول‌، از دوره‌های‌ کبیسه‌گیری‌ سه‌ ماه‌ در هر هشت‌ سال‌ استفاده‌ می‌کردند و از این‌ سال‌ به‌ بعد دوره‌ نوزده ‌ساله‌ را جانشین‌ آن‌ کردند (نک: هارتنر، ص‌747). آرایه ‌کبیسه‌هایی‌ که‌ پارکر و دوبرستاین‌ (ص‌ 29ـ36) برای‌ سراسر دوره‌ هخامنشی‌ ارائه‌ کرده‌اند، همین‌ تغییر در دوره‌های ‌کبیسه‌گیری‌ را نشان‌ می‌دهد.

اگرچه‌ متأخرترین‌ لوح‌ از مجموعه‌ الواح‌ خوانده‌ شده‌ خزانه ‌تخت‌ جمشید، متعلق‌ به‌ سال‌ پنجم‌ حکومت‌ اردشیر اول (کامرون‌، ص‌ 192ـ196)، کاربرد نام‌ ماههای‌ فارسی‌ باستان‌ را تا آن‌ زمان‌ (460 ق‌م‌) تأیید می‌کند و با تأکید بر اشیای‌ مذهبی‌ یافته ‌شده‌ در تخت‌جمشید، کاربرد گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌، با توجه‌ به‌ تکرار شمارش‌ مبدأ سالها از آغاز پادشاهی‌ هر شاه‌ هخامنشی‌ و در مورد اشیای‌ مذهبی‌ تا سال‌ بیست‌ و نهم‌ حکومت‌ اردشیر اول‌ (سال‌ 436 ق‌م‌) را تأیید می‌کند (بومن‌، ص‌ 122ـ123)، به‌ نظر بسیاری‌ از متقدمان ‌معاصران (ازمتقدمان‌تقی‌زاده‌، ج‌ 10، ص‌ 115ـ116؛ معین‌، ص‌ 1ـ3 و از معاصران‌: بیرشک‌، ص‌ 594 ـ 595) نوعی‌ گاه‌شماری صرفا شمسی‌، با نام‌ مجعول‌ گاه‌شماری اوستایی‌ جدید، به‌ کار می‌رفته‌ که‌ در اوایل‌ حکومت‌ داریوش‌ اول‌ تنظیم ‌شده‌ بوده‌ است‌ (نیز نک: اکرمی‌، ص‌ 38). اگرچه‌ در حدود قرن‌ پنجم‌ پیش‌ از میلاد، نوعی‌ گاه‌شماری شمسی‌، با نام‌ ماههایی ‌شبیه‌ به‌ نام‌ زردشتی‌ ماههای‌ سال‌، در منطقه‌ شمال‌ غربی‌ ایران‌، در کاپادوکیا، رواج‌ داشته‌ است‌ (ایرانیکا، ج‌ 4، ص‌ 663)، با استناد به‌ اسنادی‌ که‌ ذکر شد، رواج‌ این‌ گاه‌شماری در ایران‌ دوره ‌هخامنشی‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ تأیید نمی‌شود (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماری دوره‌ هخامنشی‌ نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 104ـ132).

پس‌ از حمله‌ اسکندر به‌ ایران‌ (سده‌ چهارم‌ پیش‌ از میلاد)، نوعی‌ گاه‌شماری با بعضی‌ ارکان‌ یونانی‌ (از جمله‌، مبدأ گاه‌شماری) و نیز بعضی‌ ارکان‌ گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌ در ایران‌ رواج‌ یافت‌ که‌ به‌ گاه‌شماری سلوکی‌ مشهور است‌. اسناد دارای‌ تاریخ‌ گاه‌شماری سلوکی‌، در نقاط متعدد تحت ‌تسلط سلوکیان‌ در ایران‌ و بین‌النهرین‌ و شام‌ پراکنده‌اند. ازینرو، بحث‌ درباره‌ گاه‌شماری ‌سلوکی‌ در این‌ مناطق‌، درکنار سایر مشخصه‌های‌ این‌ گاه‌شماری، در بخش‌ 7 این‌ مقاله ‌صورت‌ می‌گیرد.

3. گاه‌شماری در دوره‌ اشکانی

وسعت‌ امپراتوری‌ اشکانی‌، دوره‌ تقریباً طولانی‌ حکمفرمایی‌ این‌ سلسله‌ بر ایران‌ (ح250 ق‌م‌ ـ ح 226 میلادی‌) و انواع‌ گوناگون‌ گاه‌شماری‌های‌ رایج ‌در این‌ دوره‌، این‌ بخش‌ از تاریخ‌ ایران‌ را به‌ بخش‌ مهمی‌ در بررسیهای‌ گاه‌شناسی‌ بدل‌ کرده‌ است‌؛ بویژه‌ آنکه‌، بعضی‌ ارکان‌ گاه‌شماری زردشتی‌ نخستین‌بار در این‌ دوره‌ دیده‌ می‌شود (نک: ادامه‌ همین‌ بخش‌ از مقاله‌). ارکان‌ پاره‌ای‌ از گاه‌شماری‌های ‌رایج‌ در دوره‌ اشکانی‌، به‌ سبب‌ کمبود منابع‌، به‌ طور کامل ‌قابل‌ شناسایی‌ نیست‌. بررسی‌ اسناد تاریخدار این‌ دوره‌، یا اسنادی‌ که‌ دست‌کم‌ یکی‌ از ارکان‌ گاه‌شماری بر آنها درج‌ شده‌ باشد، یعنی‌ سکه‌ها، اسناد تاریخدار بابلی‌، پوست‌نوشته‌های‌ دورا ـ اروپوس‌30، سفال‌ شکسته‌های‌ نسا و بعضی‌ کتیبه‌های‌ دو زبانه‌، نشان‌ می‌دهند که‌ در دوره‌ اشکانی ‌انواع‌ گاه‌شماری‌های‌ سلوکی‌ (با نام‌ مقدونی‌ یا بابلی‌ ماهها)، اشکانی‌ (با مبدأ اشکانی‌ و با نام‌ مقدونی‌ ماهها) و گونه‌ای‌ گاه‌شماری زردشتی‌ (با مبدأ اشکانی‌ و نام‌ ماههای‌ فارسی‌ میانه‌) رواج‌ داشته‌ است‌.


جدول‌ سه ـ نام‌ ماههای‌ سال‌ در گاه‌شماری هخامنشی‌ (پارسی‌ باستان‌) و معادل‌ عیلامی ‌قدیم‌ و عیلامی‌ جدید و بابلی‌ آنها بر اساس‌ کتیبه‌ بیستون‌ و الواح‌ خزانه‌ تخت‌ جمشید
ردیف پارسی ‌باستان عیلامی ‌قدیم عیلامی‌ جدید بابلی
1 آدوکَنَیشه زیکلی هَدُوکَنَّش ‌نیِسَنُّو
2 ثُورَ واهَرَ زَرپَکیم ‌تُورمَر اَیّارو
3 ثایگرَچِش ‌هَدَر ساکُورَیزیش ‌سیمَنُّو
4 گَرمَ‌پَده هَلّیمِه ‌کَرمَبتَش دُوئوزو
5 دَرَن‌ باجیش ‌زیلَّتَم ‌تُورنَبزیش ‌آبو
6 کارباشیَش ‌بِلیلیت کَربَشیَش ‌اُولولو
7 باگیَادِش ‌مَنشَرکی بَکِیَتیش تَشریتُو
8 ورکَزَنه ‌لَنکِلی مَرکَشَنَش ‌اَرَهسَمنَه
9 آثریادیه شیبَری هَشییَتیش ‌کیسیلیمُو
10 اَنامَکَه شِرمی ‌هَنمَکَش ‌تِبِتُو
11 ثویووا کوت‌ مَه‌مَه‌ سَمی‌یَمَش ‌شَباتو
12 وییَخنَه‌/وییَخنَه اَشّه‌توک‌پی ‌میَه‌کَنّش ‌اَدّارُو

در سالهای‌ نخستین‌ سلسله‌ اشکانی‌، تحت‌ تأثیر حمله ‌اسکندر و دوره‌ یونانی‌مابی‌، گاه‌شماری سلوکی‌ با نام‌ ماههای‌ مقدونی‌، بویژه‌ بر روی‌ سکه‌های‌ اشکانی‌، کاربرد داشت (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 138). گاه‌شماری دیگر در این‌ دوره‌، گاه‌شماری اشکانی‌ با مبدأ اشکانی‌ و نام‌ ماههای‌ مقدونی‌ بوده‌ که‌ بویژه‌ پوست‌نوشته‌های‌ دورا ـ اروپوس‌ با این‌ گاه‌شماری و گاه‌شماری سلوکی‌ تاریخگذاری‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 157ـ158).

گاه‌شماری اشکانی‌ تنها در مبدأ با گاه‌شماری سلوکی ‌متفاوت‌ بود (همان‌، ص‌ 158). مبدأ گاه‌شماری اشکانی‌ آغازسلطنت‌ اشک‌ اول‌ (250ـ 248 ق‌م‌) و مصادف‌ با سال‌ شصت‌ و پنجم‌ سلوکی‌ بود. کهنترین‌ سند تاریخدار با گاه‌شماری اشکانی‌ متعلق‌ به‌ سال‌ شصت‌ و هشتم‌ این‌ گاه‌شماری است‌. با توجه‌ به ‌اسناد تاریخدار، گاه‌شماری اشکانی‌ تا پایان‌ حکومت‌ این‌ سلسله ‌کاربرد داشته‌، در حالی‌ که‌ یکی‌ از ارکان‌ آن‌، یعنی‌ نام‌ ماهها، در اسناد متأخرتر تغییر نموده‌ است‌. متأخرترین‌ سند با مبدأ گاه‌شماری اشکانی‌ و نام‌ مقدونی‌ ماهها، سنگنوشته‌های‌ دورا ـاروپوس‌، متعلق‌ به‌ سال‌ 368 اشکانی‌/ 120ـ121 میلادی‌، است‌ (ولز و دیگران‌، ص‌ 10).

بخشی‌ از مهمترین‌ دانسته‌های‌ ما درباره‌ گاه‌شماری‌های‌ دوره ‌اشکانی‌ مجموعه‌ سفال‌شکسته‌های‌ نساست‌، که‌ در نیمه‌ اول ‌قرن‌ بیستم‌ میلادی‌ از حوالی‌ شهر گمشده‌ نسا در ترکمنستان به‌ دست‌ آمد. این‌ سفال‌شکسته‌ها که‌ عموماً متعلق‌ به‌ خمخانه ‌شاهی‌ بوده‌اند، اسناد تاریخداری‌ را در محدوده‌ زمانی‌ 151 ق‌م‌تا 13 میلادی‌ در بر می‌گیرند. مبدأ گاه‌شماری که‌ بر آنها ذکر شده‌، همان‌ مبدأ گاه‌شماری اشکانی‌ است‌ و نام‌ ماههای ‌سال‌ نیز نام‌ ماههای‌ پارتی‌ (پهلوی‌ اشکانی‌) است‌ که‌ بعداً در دوره‌ ساسانی‌ به‌ شکل‌ فارسی‌ میانه‌ رسماً به‌ کار رفت‌ و امروزه‌ نیز در گاه‌شماری هجری‌ شمسی‌ به‌ کار می‌رود.

این‌ نامها نوع‌ گاه‌شماری به‌ کار رفته‌ در این‌ اسناد را روشن ‌می‌کند. به‌رغم‌ سایر گاه‌شماری‌های‌ دوره‌ اشکانی‌، که‌ در آنها طول‌ سال‌ بر اساس‌ گاه‌شماری سلوکی‌ بوده‌ (که‌ خود برگرفته ‌از گاه‌شماری شمسی‌ ـ قمری‌ بابلی‌ بوده‌ و بر اساس‌ سالهای ‌قمری‌ محاسبه‌ می‌شده‌)، در این‌ اسناد نوعی‌ گاه‌شماری شمسی ‌به‌ کار رفته‌ است‌. این‌ موضوع‌ نیازمند بررسی‌ است‌ که‌ گاه‌شماری‌هایی‌ که‌ طول‌ سال‌ در آنها بر مبنای‌ سال‌ شمسی‌ محاسبه‌ می‌شده‌ از چه‌ زمانی‌ در ایران‌ رواج‌ یافته‌اند و آرایه‌ کبیسه‌های‌ آنها چگونه‌ بوده‌ است‌. موضوع‌ استفاده‌ از انواع‌ گاه‌شماری‌های‌ شمسی‌، در دوره‌ پیش‌ از هخامنشی‌، تنها در آثار دانشمندان‌ اسلامی‌ ذکر شده‌ است‌ (نک: همین‌ بخش‌، قسمت‌ الف‌: 1)، اما از شناسایی‌ طول‌ سال‌شمسی‌ در زمان‌ هخامنشیان‌ گزارشهایی‌ وجود دارد، از جمله‌ گزارشی‌ از کوئینتوس‌ کورتیوس‌ روفوس‌، مؤلف‌ رومی‌ (زندگی‌ در حدود قرن‌ اول‌ میلادی‌)، که‌ بنا بر آن‌ پیشاپیش‌ سپاه ‌داریوش‌ سوم‌، 365 مردجوان‌، به‌ تعداد روزهای‌ سال‌، حرکت ‌می‌کردند (بیکرمان‌، ص‌ 788ـ789). اگر چه‌ چنین‌ روایاتی‌ به‌ تنهایی‌، مبین‌ رواج‌ نوعی‌ گاه‌شماری شمسی‌ در دوره‌ هخامنشی ‌نیست‌، بحثهای‌ گوناگونی‌ درباره‌ زمان‌ رواج‌ نخستین‌ صورت‌ گاه‌شماری شمسی‌ یا آرایه‌های‌ کبیسه‌های‌ آن‌ صورت‌ گرفته‌است‌؛ از جمله‌ رواج‌ گاه‌شماری با طول‌ سال‌ 360 روز یا 365 روز در آغاز دوره‌ ساسانی‌ (برای‌ آگاهی‌ از خلاصه‌ این‌ بحثها نک: تقی‌زاده‌، ج‌ 10، ص‌ 50 ـ53؛ عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 177ـ201). اما با استناد به‌ روش‌ اعمال‌ کبیسه‌ یک‌ ماهه‌ در هر 120سال‌، برای‌ تطبیق‌ فصول‌ در گاه‌شماری‌های‌ «وَهیژکی‌»، رواج‌ گاه‌شماری‌هایی‌ با طول‌ سال‌ شمسی‌ در قرن‌ چهارم‌ قبل‌ از میلاد در ایران‌ تأیید می‌شود (نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 358ـ359، جدول‌ 7).

تقریباً تمامی‌ سفال‌شکسته‌های‌ نسا با گاه‌شماری اشکانی‌، تاریخگذاریهای‌ شده‌اند که‌ مبدأ آن‌ همان‌ مبدأ اشکانی‌ (آغاز سلطنت‌ اشک‌ اول‌) است‌ که‌ در گاه‌شماری سلوکی‌ دوره‌ اشکانی ‌نیز استفاده‌ می‌شده‌ است‌. طول‌ سال‌، شمسی‌ بوده‌ و نام‌ ماههای ‌سال‌ به‌ صورت‌ پارتی‌ و آرایه‌ روزهای‌ آن‌، دوازده‌ ماه‌ سی‌ روزه‌ و پنج ‌روز «اندرگاه‌» بوده‌ است‌. هر یک‌ از روزهای‌ ماه‌ نیز نامی ‌داشته‌اند (برای‌ آگاهی‌ از نام‌ روزها در این‌ گاه‌شماری نک: همان‌، ص‌ 352ـ353؛ برای‌ آگاهی‌ از نام‌ ماهها نک: جدول‌ 4 و برای‌ نام‌ روزها نک: جدول‌ 5). کهنترین‌ سند تاریخدار با گاه‌شماری اشکانی‌ متعلق‌ به‌ سال‌ 97 اشکانی‌/ 151 ق‌م‌ و متأخرترین‌ سند نیز متعلق‌ به‌ سال‌ 235 اشکانی‌/ 13 ق‌م‌ است (همان‌، ص‌161).


جدول‌ چهار ـ نام‌ ماههای‌ سال‌ در گاه‌شماری زردشتی
ردیف ماه
1 فروردین‌
2 اردیبهشت‌
3 خرداد
4 تیر
5 مرداذ
6 شهریر
7 مهر
8 آبان
9 آذر
10 دی
11 بهمن
12 اسفندارمذ

بجز سفال‌شکسته‌های‌ نسا، کتیبه‌های‌ دو زبانه معدودی‌که‌ از دوران‌ اشکانی‌ به‌ جا مانده‌ نیز رواج‌ این‌ گاه‌شماری ‌را تا پایان‌ کار سلسله‌ اشکانی‌ تأیید می‌کند. این‌ کتیبه‌های ‌دو زبانه‌، که‌ همگی‌ در غرب‌ فلات‌ ایران‌ و در همسایگی ‌بین‌النهرین‌ پیدا شده‌اند، همچنین‌ نشان‌دهنده‌ این‌ واقعیت‌اندکه‌ اشکانیان‌ همراه‌ با توسعه‌ قلمرو خود در غرب‌ و جنوب‌ غربی‌، گاه‌شماری خود را نیز در این‌ مناطق‌ رواج‌ داده‌اند (همان‌، ص‌ 202ـ203). یکی‌ از کتیبه‌ها احتمالاً مورخ‌ تیر398 اشکانی‌/ 151 میلادی‌ (پناکتی‌، ص‌ 173ـ174) و دیگری‌ مورخ‌ مهرروز از اسفندارمذ 462 اشکانی‌/ 215میلادی‌ (هنینگ‌، ص‌ 176) در زمان‌ حکومت‌ اردوان‌ چهارم‌، آخرین‌ پادشاه‌ اشکانی‌، و تقریبا هشت‌ سال‌ قبل‌ از انقراض سلسله‌ اشکانی‌ است‌. علاوه‌ بر این‌، با استناد به‌ کتیبه‌ دو زبانه ‌مورخ‌ 398 اشکانی‌، که‌ تاریخ‌ 462 سلوکی‌ را بر متن‌ یونانی‌خود دارد (نک: پناکتی‌، ص‌ 170ـ171)، و سکه‌های‌ ضرب‌ شده ‌در سلوکیه‌ مورخ‌ 539 سلوکی‌ که‌ به‌ آخرین‌ زمامداران‌ اشکانی‌، یا احتمالاً به‌ حرکتی‌ بی‌سرانجام‌ بر ضد فاتحان‌ ساسانی ‌و به‌ نفع‌ پادشاهی‌ اشکانی‌، مربوط است‌ (بیوار، ص‌ 96ـ97)، رواج‌ گاه‌شماری سلوکی‌ در ایران‌، تا پایان‌ کار سلسله‌ اشکانی‌، تأیید می‌شود.

4. گاه‌شماری در دوره‌ ساسانی

کهنترین‌ اسنادی‌ که ‌نشان‌دهنده‌ استفاده‌ از گاه‌شماری رسمی‌ دوران‌ ساسانی‌ (گاه‌شماری زردشتی‌) است‌، به‌ دوران‌ اشکانی‌ باز می‌گردد. ارکان‌ این‌ گاه‌شماری با گاه‌شماری رایج‌ در دوره‌ اشکانی ‌تفاوتهایی‌ دارد، از جمله‌ اینکه‌ مبدأ گاه‌شماری در دوره ‌ساسانی‌ زمان‌ به‌ تخت‌ نشستن‌ پادشاه‌ بود و از مبدأ ثابت‌ گاه‌شماری اشکانی‌ استفاده‌ نمی‌شد. همچنین‌، دوره‌های ‌کبیسه‌گیری‌ در گاه‌شماری دوره‌ ساسانی‌، بلند مدت‌ (نک: ادامه‌ همین‌ بخش‌) بود؛ ازینرو، شباهت‌ این‌ گاه‌شماری با گاه‌شماری اشکانی‌ تنها در نام‌ ماهها و نام‌ روزهای‌ هر ماه‌ است‌.

مهمترین‌ اسناد تاریخدار ساسانی‌، که‌ آگاهیهای ‌بسیاری‌ درباره‌ گاه‌شماری این‌ دوره‌ به‌ دست‌ می‌دهد، کتیبه‌های‌آن‌ دوران‌ (برای‌ فهرست‌ این‌ کتیبه‌ها نک: تفضلی‌، ص‌ 83 ـ110) و سکه‌های‌ ساسانی‌ و نوشته‌های‌ دانشمندان‌ اسلامی‌ است‌. بجز سنگنوشته‌ اَبنُون‌، که‌ در سال‌ سوم‌ سلطنت‌ شاپور اول‌ (243 میلادی‌) نوشته‌ شده‌ (طاووسی‌ و فرای‌، ص‌ 26ـ30)، در چند نمونه‌ از دیوارنوشته‌های‌ دورا ـ اروپوس‌ نام‌ روزها و ماهها و تاریخ‌ سال‌ (عموما مربوط به‌ سالهای‌ چهاردهم‌ وپانزدهم‌ سلطنت‌ شاپور اول‌) نقر شده‌ است‌ (کریلینگ‌، ص‌ 300ـ 305). در کتیبه‌ بیشاپور سه‌ مبدأ مختلف‌ متعلق‌ به‌ پادشاهی ‌سه‌ تن‌ از پادشاهان‌ ساسانی‌ کنار هم‌ ضبط شده‌ است‌. اگر چه‌ در این‌ کتیبه‌ مبدأ آغاز پادشاهی‌ نخستین‌ پادشاه‌ ساسانی‌، در کنار دو پادشاه‌ دیگر، آورده‌ شده‌ (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 214ـ 215)، کتیبه‌های‌ دیگر پادشاهان‌ ساسانی‌ کاربرد روش‌ مبدأشماری‌ از زمان‌ به‌ تخت‌ نشستن‌ هر پادشاه‌، در دوره‌های‌ بعد را تأیید می‌کند (از جمله‌ نک: تفضلی‌، ص‌ 95ـ96). در این‌ روش‌، از زمان‌ به‌ تخت‌ نشستن‌ هر پادشاه‌، در هر موقع‌ از سال‌، سال‌ اول‌ مبدأ جدید تلقی‌ می‌شد اما نخستین‌ نوروز، زمان‌ تاج‌گذاری‌ پادشاه‌ بود (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 215). موضوع‌ مهم‌ دیگری‌ که ‌مناقشات‌ بسیاری‌ نیز پدید آورده‌ و ماهیت‌ آن‌ از لابلای‌ این ‌اسناد براحتی‌ روشن‌ نمی‌شود، چگونگی‌ اعمال‌ کبیسه‌ در این‌ گاه‌شماری است‌. در حالی‌ که‌ عده‌ای‌ (از جمله‌ بویس‌40، به‌ نقل‌ دوبلوا41، ص‌ 51، پانویس‌ 6) منکر اجرای‌ هرگونه‌ کبیسه ‌در گاه‌شماری دوره‌ ساسانی‌ هستند، شواهد متعددی‌ کبیسه‌گیری ‌را تأیید می‌کند.


جدول‌ پنج ـ نام‌ روزهای‌ ماه‌ در گاه‌شماری زردشتی
روز نام روز نام
1 هرمز‌ 16 ‌مهر
2 بهمن‌ 17 ‌سروش
3 اردیبهشت 18 ‌رشن‌
4 شهریور 19 ‌فروردین
5 اسپندارمذ 20 ‌بهرام‌
6 خرداد 21 ‌رام
7 امرداد 22 باد
8 دی‌ به‌ آذر 23 دین‌ به‌ دین‌‌
9 آذر 24 دین‌‌
10 آبان 25 ارد‌
11 خورشید/خور 26 اشتاد‌
12 ماه 27 آسمان‌‌
13 تیر 28 زمیاد‌
14 گوش 29 ‌مارسپند
15 دی‌ به‌ مهر 30 انیران‌

از میان‌ نویسندگان‌ دوره‌ اسلامی‌، احتمالاً پیش‌ از همه‌ مسعودی‌ (ج‌2، ص‌345) و سپس‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 45؛ همو، 1373ـ1375، ج‌ 1، ص‌ 90) وکوشیاربن‌ لُبان‌ (گ‌ 8 پ‌) از اعمال‌ یک‌ ماه‌ کبیسه‌ در هر 120 سال‌، در زمان‌ ساسانیان‌، یاد کرده‌اند (برای‌ آگاهی‌ از کلیه‌ نتایج‌ درباره‌ این‌ روش‌ کبیسه‌گیری‌ نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 178ـ205، 219ـ240). دستور اجرای‌ این‌ روش‌ کبیسه‌گیری‌ حتی‌ به‌ خود زردشت‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ (ابوریحان‌ بیرونی‌، همانجاها)، اما موضوعهای‌ گوناگونی‌ چون‌ نام‌ ماه‌ کبیسه‌، چگونگی‌ اجرای‌ این‌ روش‌ کبیسه‌گیری‌ و رواج‌ چند گونه‌ گاه‌شماری با نام‌ ماهها و روزهای‌ یکسان‌، درسرزمینهای‌ زیر حکومت‌ ساسانیان‌، که‌ تفاوت‌ آنها تنها در اجراشدن‌ یا نشدن‌ کبیسه‌ بوده‌ است‌، از جمله‌ مسائلی‌ هستند که ‌بررسی‌ گاه‌شماری‌های‌ رایج‌ در ایران‌ را در آن‌ دوره‌ تاریخی‌ با مشکل‌ روبرو کرده‌اند.

چون‌ نقل‌ قولهای‌ متفاوتی‌ درباره‌ نام‌ ماه‌ کبیسه‌ حتی ‌از یک‌ مؤلف‌، مانند بیرونی‌، وجود دارد، به‌ نظر می‌رسد که‌ نام ‌این‌ ماه‌، در نواحی‌ گوناگون‌، متفاوت‌ و بنا بر گاه‌شماری‌هایی‌ (دست‌کم‌ دوگونه‌) که‌ همزمان‌ در دوره‌ ساسانیان‌ رواج‌ داشتند، نامهای‌ متفاوتی‌ داشته‌ است‌ (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 182ـ183)؛ بدین‌ ترتیب‌ که‌ احتمالاً در بعضی‌ مناطق‌، تکرار نام‌ ماه‌ قبلی‌ و در مناطق‌ دیگر، تکرار نام‌ ماه‌ بعدی ‌بوده‌ است‌ (ابوریحان‌ بیرونی‌، 1373ـ 1375؛ عبداللهی‌، همانجاها). در مورد ترتیب‌ اجرای‌ کبیسه‌ها نیز اگرچه‌ منابع‌ متعدد از اجرای‌ یک‌ کبیسه‌ یک‌ ماهه‌ در یک‌ دوره‌ 120 ساله ‌خبر می‌دهند، منابع‌ چندی‌ (از جمله‌ حسن‌ قمی‌، ص‌ 146) موعد اجرای‌ کبیسه‌ را هر 116 سال‌ دانسته‌اند. این‌ روایتهای ‌گوناگون‌ احتمالاً نشان‌‌دهنده‌ آن‌ است‌ که‌ دوره‌ اجرای‌ کبیسه‌ درهر 120 سال‌، زمان‌ متوسط دوره‌ است‌، نه‌ زمان‌ قطعی‌ و حتمی‌آن‌ (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 181).

یکی‌ از مهمترین‌ وقایع‌ گاه‌شماری در دوره‌ ساسانی‌، اجرای‌ یک‌ کبیسه‌ مضاعف‌، یعنی‌ افزودن‌ دو ماه‌ به‌ سال‌ به‌ جای‌ یک‌ ماه‌، در زمان‌ سلطنت‌ پیروز اول‌ و در حدود 461 میلادی‌ است‌. در این‌ زمان‌، موعد اجرای‌ کبیسه‌ یک‌ ماهه‌، بر اساس‌ دوره‌ متوسط 120 ساله‌، فرا رسیده‌ بود، اما مجریان ‌کبیسه‌ برای‌ جلوگیری‌ از فراموش‌ شدن‌ اجرای‌ کبیسه‌ یک‌ ماهه‌ای‌ که‌ حدود 120 سال‌ بعد روی‌ می‌داد، پیشاپیش‌ کبیسه‌ دیگری‌ اعمال‌ و در این‌ سال‌ دو ماه‌ کبیسه‌گیری‌ (در متون‌ اسلامی‌: کبیسه‌ مضاعف‌) کردند (برای‌ آگاهی‌ بیشتر نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 221ـ 224؛ همو، 1372 ش‌، ص‌ 44ـ47).

همزمان‌ با اجرای‌ کبیسه‌ مضاعف‌، رخداد دیگری‌ در گاه‌شماری ساسانی‌ صورت‌ گرفته‌ و آن ابداع ‌نوعی‌ گاه‌شماری ‌جدید بر اساس‌ گاه‌شماری زردشتی‌ و ارکان‌ آن‌، به‌ نام‌ گاه‌شماری ‌خراجی‌ است‌ که‌ در کنار گاه‌شماری عرفی‌ ساسانی‌ (که‌ در آن‌ هیچگونه‌ کبیسه‌ای‌ اعمال‌ نمی‌شد) و گاه‌شماری وهیژکی‌ (که‌ در آن‌ در یک‌ دوره‌ حدود120 ساله‌، یک‌ ماه‌ کبیسه ‌اعمال‌ می‌شد؛ برای‌ آگاهی‌ از ماهیت‌ واژه‌ وهیزک‌/ وهیژکی‌ نک: دوبلوا، ص‌ 42ـ 45) رواج‌ یافت‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماری خراجی‌ نک: همین‌ بخش‌، قسمت‌ب‌: 3). آرایه‌ ماههای‌ سال‌ در دو گاه‌شماری عرفی‌ و وهیژکی ‌تا زمان‌ اجرای‌ کبیسه‌ یک‌ ماهه‌ اول‌ (378 ق‌م‌) مطابقت‌ می‌کرد، اما این‌ روش‌ کبیسه‌گیری‌ باعث‌ بروز یک‌ ماه‌ اختلاف‌ در ترتیب‌ ماههای‌ دو گاه‌شماری شد (برای‌ آگاهی‌ از افزایش ‌اختلاف‌ دو گاه‌شماری طی‌ اجرای‌ کبیسه‌ها نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 358ـ 359، جدول‌ 7). این‌ اختلاف‌ موجب‌ بروز تشتت‌ در نحوه‌ قرار گرفتن‌ «اندرگاه‌» یا «پنجه‌» (پنج‌ روز پایانی‌ سال‌ که‌ در هیچ‌ ماهی‌ قرار نمی‌گرفت‌ و هر کدام‌ نام‌ خاصی‌ داشت‌) گردید. اجرای‌ کبیسه‌ مضاعف‌ و رواج‌ گاه‌شماری خراجی‌ تدبیری‌ بود که‌ از جمله‌ برای‌ حل‌ این‌مشکل‌ اندیشیده‌ بودند (برای‌ آگاهی‌ از نام‌ روزهای‌ اندرگاه‌ که ‌معمولاً در منابع‌ متقدم‌ یکسان‌ ضبط نشده‌اند نک: همان‌، ص‌ 354؛ کریستوفورتی‌، ص‌ 31ـ32).

در سال‌ 461 میلادی‌ و به‌ هنگام‌ اجرای‌ کبیسه‌ مضاعف‌، پنج‌ روز پایانی‌ سال‌ در گاه‌شماری عرفی‌، در پایان‌ اسفند، با پنج ‌روز پایانی‌ شهریور در گاه‌شماری وهیژکی‌ برابر بود (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 358ـ 359، جدول‌ 7). در این‌ سال‌ به‌ منظور ابداع‌ گاه‌شماری خراجی‌ ساسانی‌، پنج‌ روز مذکور از پایان‌ اسفند به‌ پایان‌ آبان‌ عرفی‌ منتقل‌ شد تا دو اندرگاه‌ در گاه‌شماری وهیژکی ‌و عرفی‌ مصادف‌ شوند (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 225). این‌ همان‌ موضعی‌ است‌ که‌ کثیرالدین‌ فرغانی‌ (ص‌ 4) و کوشیاربن‌لبان‌ (گ‌ 8 پ‌) برای‌ اندرگاه‌ برشمرده‌اند. عباراتی‌ که‌ کوشیار (همانجا) درباره‌ موضع‌ اندرگاه‌ آورده‌ است‌، از جمله‌ ذکر ورود خورشید به‌ حمل‌ در آذر، حاوی‌ اطلاعات‌ بسیار مهمی‌ در مورد گاه‌شماری‌های‌ دوران‌ ساسانی‌ است‌ که‌ از یکسو، رواج‌ همزمان‌ گاه‌شماری‌های‌ وهیژکی‌ و عرفی‌ را در این‌ دوره‌ تأیید می‌کند و از سوی‌ دیگر، بیان‌کننده‌ تغییر موضع‌ اندرگاه‌ است‌ و درعین‌ حال‌ به‌ آخرین‌ اجرای‌ کبیسه‌ در دوره‌ ساسانی‌ اشاره‌ دارد. با مرگ‌ یزدگرد سوم‌، آخرین‌ پادشاه‌ ساسانی‌، در 651 میلادی ‌و انقراض‌ پادشاهی‌ ساسانی‌، دیگر کبیسه‌ای‌ در این‌ گاه‌شماری ‌اعمال‌ نگردید.

با توجه‌ به‌ جدولهای‌ مقایسه‌ای‌ درباره‌ تفاوت‌ دو گاه‌شماری ‌وهیژکی‌ و عرفی‌ (نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 358ـ 359، جدول‌ 7)، صحت‌ نوشته‌های‌ کوشیاربن‌ لبان‌ تأیید می‌شود، چرا که‌ در 462 میلادی‌، نخستین‌ سال‌ پس‌ از اجرای‌ کبیسه ‌مضاعف‌، اول‌ فروردین‌ در گاه‌شماری وهیژکی‌ (که‌ موضع‌ نجومی‌ خورشید تقریباً مطابق‌ اوایل‌ برج‌ حمل‌ است‌) با اول‌ آذر در گاه‌شماری عرفی‌ برابر است‌. درباره‌ گاه‌شماری‌های‌ متعدد زمان‌ ساسانیان‌ تحقیقات‌ مهمی‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، از جمله ‌نیبرگ‌ (ص‌ 6ـ 56) مهمترین‌ متون‌ زردشتی‌ را که‌ حاوی‌ اطلاعاتی‌ درباره‌ گاه‌شماری زردشتی‌اند، معرفی‌ و به‌ آلمانی‌ ترجمه‌ کرده‌ ودوبلوا (1996، ص‌ 41ـ42) منابع‌ اسلامی‌ را در این‌ زمینه ‌برشمرده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماری ساسانی‌ نک: عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 175ـ245؛ برای‌ بررسی‌ سکه‌های‌ ساسانی‌ نک: گوبل‌، ص‌ 5 ـ20).

بر اساس‌ منابع‌ کهن‌ متعلق‌ به‌ زبانهای‌ ایرانی‌ میانه‌ شرقی‌ و نیز نوشته‌های‌ ابوریحان‌ بیرونی‌، از چند نمونه‌ گاه‌شماری‌های ‌اقوام‌ ایرانی‌ که‌ در شرق‌ ایران‌ کنونی‌، ماوراءالنهر، خوارزم ‌و حوزه‌ امپراتوری‌ کوشان‌ زندگی‌ می‌کردند، اطلاعاتی‌ در دست‌ است‌؛ از جمله‌ گاه‌شماری‌های‌ سغدی‌ و خوارزمی‌ که ‌ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 45ـ 48) به‌ بعضی‌ از ارکان ‌آنها نظیر نام‌ ماهها و نام‌ روزهای‌ ماه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌. از گاه‌شماری بلخی‌ نیز اسناد تاریخدار متعددی‌ باقی مانده‌ است‌. از مجموعه‌ این‌ اسناد، که‌ به‌ خط تخاری‌ نوشته‌ شده‌اند، اسناد تاریخداری‌ متعلق‌ به‌ فاصله‌ زمانی‌ 110 تا 549 هستند که ‌بر اساس‌ یک‌ مبدأ ثابت‌، احتمالاً برابر 342 تا 788 میلادی‌ (سیمز ـ ویلیامز و دوبلوا، ص‌ 149)، تاریخگذاری‌ شده‌اند (سیمز ـ ویلیامز، ج‌ 1، ص‌ 14ـ19، خلاصه‌ای‌ از این‌ اسناد تاریخدار را ذکر کرده‌ و از ص‌ 32 تا 145 ترجمه‌ آنها را به ‌انگلیسی‌ به‌ همراه‌ آوانویسی‌ تخاری‌ آنها آورده‌ است‌). این‌ مبدأ احتمالاً آغاز پادشاهی‌ یکی‌ از پادشاهان‌ کوشانی‌ بوده‌ است‌. در این‌ گاه‌شماری نیز برای‌ ماههای‌ سال‌ و روزهای‌ ماه‌ نامهایی‌ وجود دارد و به‌ دلیل‌ باقی ‌ماندن‌ بیش‌ از دوازده‌ نام‌ برای‌ ماههای‌ سال‌، احتمالاً هر ماه‌ بیش‌ از یک‌ نام‌ داشته‌ است‌ (سیمز ـویلیامز و دوبلوا، ص‌ 152).

گاه‌شماری بلخی‌ به‌ سبب‌ دارا بودن‌ چند ویژگی‌، از جمله ‌استفاده‌ از یک‌ مبدأ ثابت‌ در دوره‌ای‌ نسبتاً طولانی‌ و نیز تداوم ‌استفاده‌ از آن‌ تا اوایل‌ قرن‌ دوم‌ هجری‌، در میان‌ گاه‌شماری‌های ‌ایرانی‌ از اهمیت‌ بسیاری‌ برخوردار است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماری بلخی‌ نک: سیمز ـ ویلیامز و دوبلوا، ص‌ 149ـ164؛ برای‌ مهمترین‌ منابع‌ درباره‌ گاه‌شماری‌های‌ اقوام ‌شرق‌ ایران‌ نک: همان‌، ص‌ 164ـ165). ادامه ...

برگرفته از مرکز تقویم: calendar.ut.ac.ir



نشانی کوتاه این صفحه: