بسم الله الرّحمن الرّحیم
مبدّل تاریخ و زمان
jdf.scr.ir
وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ | و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخّر شده اند مسلّماً در این [امور] برای مردمی که تعقّل می‏کنند نشانه هاست | سوره ی نحل ، آیه ی 12
گاه‌شماری‌ در کشورهای‌ عربی‌

الف‌) گاه‌شماریهای‌ رایج‌ در شبه‌ جزیره‌ عربستان‌ و کشورهای‌ عربی‌، پیش‌ از اسلام‌

تا پیش‌ از رواج‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌، مهمترین‌ گاه‌شماریهای‌ رایج‌ در شبه‌جزیره‌ عربستان‌ و شام‌، همانهایی‌ بودند که‌ در چند اثر مهم‌ و نخستین‌ نجومی‌ اسلامی‌ به‌ آنها پرداخته‌ شده‌ است‌. این‌ گاه‌شماریها که‌ عمیقاً تحت تأثیر تمدنهایی‌ بوده‌اند که‌ مجموع ‌آنها، قلمرو عالم‌ اسلام‌ را پدید آورده‌ است‌، عبارت‌ بودند از: قبطی‌، سریانی‌، رومی‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌7) و یهودی‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 8). اینها کهنترین‌ گاه‌شماریهایی ‌نیستند که‌ در سرزمینهای‌ بعداً اسلامی‌ شده‌ رواج‌ داشته‌اند؛ حوزه‌ تمدنهای‌ بین‌النهرین‌ و نیل‌، مهد پیدایش‌ کهنترین ‌گاه‌شماریها بوده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ از ویژگیهای‌ کهنترین ‌گاه‌شماریهای‌ رایج‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ و نیز گاه‌شماریهای ‌باستانی‌ بین‌النهرین‌ نک: >فرهنگ‌ آشورشناسی‌<، همانجا؛ برای ‌تقویمهای ‌باستانی‌ مصر نک: نویگباوئر 9، ص‌170ـ190؛ برای ‌آگاهی‌ از نقش‌ این‌ گاه‌شماریها در تمدن‌ بین‌النهرین‌ نک: راوتون‌10، ص‌202ـ237).

در میان‌ گاه‌شماریهای‌ این‌ منطقه‌، گاه‌شماری‌ قبطی‌ به ‌دلایلی‌ مهمترین‌ گاه‌شماری‌ به‌ حساب‌ می‌آید، از جمله‌ قدمت ‌آن‌ (از این‌ گاه‌شماری‌ از دوره‌ فراعنه‌ مصر استفاده‌ می‌شده ‌است‌). این‌ گاه‌شماری‌ پایه‌ و اساس‌ گاه‌شماری‌ مسیحی‌ بوده ‌است‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 8) و اهم‌ بحثهایی‌ که‌ در مجسطی (مهمترین‌ کتاب‌ مرجع‌ نجومی‌ مسلمانان‌ درباره‌ گاه‌شماریها) صورت‌ گرفته‌، بر اساس‌ این‌ گاه‌شماری‌ است‌. در فصل‌ اول‌ مقاله ‌سوم‌ مجسطی‌ (بطلمیوس‌، گ‌ 34 ر ـ 36 ر)، به‌ هنگام‌ بحث‌ درباره‌ کلیه‌ مبدأهای‌ گاه‌شماریها، نام‌ ماهها بر اساس‌ این‌ گاه‌شماری‌ ذکر شده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ از نام‌ ماهها در این‌ گاه‌شماری‌ نک: فرغانی‌، ص‌ 5؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 49). در کهنترین‌ مبدأهایی‌ که‌ در آثار نجومی‌ اسلامی‌ ذکر شده‌، نیز از نام‌ ماههای‌ قبطی‌ استفاده‌ شده‌ است‌ ( نک: فرغانی‌، ص‌ 6). به‌ نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 137)، درسه ‌گونه‌ از کهنترین‌ این‌ مبدأها (مبدأ طوفان؛ مبدأ بختنصّر، پادشاه‌ آشور در 747 ق‌م‌؛ مبدأ بیلبُس‌، آغاز پادشاهی‌ فیلیپ‌ در روم‌، در 359 ق‌م‌)، طول‌ سال‌ و نام‌ ماههای‌ سال‌ بر اساس ‌گاه‌شماری‌ قبطی‌ بوده‌ است‌.

کثیرالدین‌ فرغانی‌ ( نک: ص‌ 3، 6) و ابوریحان‌ بیرونی‌ ( نک: همانجا) تنها یک‌ نوع‌ گاه‌شماری‌ را با نام‌ ماههای‌ سریانی‌ ذکر کرده‌اند اما در اصل‌، گاه‌شماریهای‌ متعددی‌ با این‌ نام‌ ماهها در قلمرو اسلام‌ وجود داشته‌ است‌. نام‌ ماههای‌ سریانی‌ در منابع‌ با اختلاف‌ جزئی‌ ذکر شده‌ است‌ (نک: فرغانی‌، ص‌ 3؛ مسعودی‌، ج‌ 2، ص‌ 337ـ339، 340ـ342؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 60؛ برای‌ آگاهی‌ از نام‌ ماههای‌ سال‌ در گاه‌شماری‌ سریانی‌ نک: جدول‌ 1). نخستین‌ مبدائی‌ که‌ در متون‌ دوره‌ اسلامی‌ با استفاده‌ از این‌ نامها به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌، مبدأ اسکندری‌ (= سلوکی‌، نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 7) است‌ (فرغانی‌، ص‌ 6).


جدول‌ یک ـ نام‌ ماههای‌ سال‌ در گاه‌شماریهای‌ سریانی‌ و یهودی
سریانی یهودی
تشرین‌الاول ‌تِشری
تشرین‌الاخر مِرحِشوان
کانون‌الاول ‌کِسلیو
کانون‌الآخر ‌طبیث‌ (تِبِت‌)
شباط ‌شِفِط (شَباط)
آذار اذر‌
نیسان ‌نیسن‌‌
ایار اَیِّر‌
حَزیران سیون‌
تموز تَمز‌
أاب‌ (آب‌) ‌اُوب‌
ایلول ‌‌اِیلول‌

در گاه‌شماری‌ سریانی‌ ـ مقدونی‌، که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1934، ص‌ 168) آن‌ را گاه‌شماری‌ رومی‌ خوانده‌، نیز طول‌ سال‌ و نام‌ ماهها و تعداد روزهای‌ ماه‌ برابر گاه‌شماری‌ سلوکی‌ است‌، با این‌ تفاوت‌ که‌ سال ‌از ماه‌ کانون‌ آخر آغاز می‌گردد. گاه‌شماری‌ حرّانیان‌ (نک: ادامه ‌مقاله‌ در همین‌ بخش‌) نیز وابستگی‌ بسیاری‌ به‌ گاه‌شماری‌ سلوکی‌ ـ سریانی‌ دارد. بنا به‌ نوشته‌ محمد بن ‌ایوب‌ طبری (گ‌ 14 پ‌)، مبدأ گاه‌شماری‌ ذوالقرنینی‌ را نیز، به‌ همان‌ ترتیب ‌ماههای‌ سریانی‌ اما با اختلاف‌ دوازده ‌سال‌ پیش‌ از مبدأ گاه‌شماری‌ اسکندری‌ (= سلوکی‌، سال‌ 312 ق‌ م‌)، باید در شمار انواع‌ مبدأهایی‌ آورد که‌ منجمان‌ اسلامی‌ می‌شناخته‌اند، اما بسیاری‌ از منجمان‌ اسلامی‌ (مثلا فرغانی‌، همانجا)، مبدأ ذوالقرنینی‌ را همان‌ مبدأ اسکندری‌ (سلوکی‌) دانسته‌اند.

از جمله‌ مبدأهایی‌ که‌ بر اساس‌ گاه‌شماری‌ قبطی‌ بوده‌ و با استفاده‌ از نام‌ ماهها در این‌ گاه‌شماری‌ رواج‌ داشته‌، مبدأ دیوقلطیانی‌ بوده‌ است‌ (د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 10، ص‌ 261). این‌ مبدأ همچنان‌ در تقویمهای‌ چاپ‌ مصر، با عنوان‌ «السنه‌القبطیّه‌» (سال‌ قبطی‌)، ذکر می‌شود (مثلا نک: تقویم‌الدوله ‌المصرّیه‌ لسنه‌ 1933، ص‌ 1). از میان‌ اقوامی‌ که‌ در همسایگی‌ اعراب‌ زندگی‌ می‌کردند و از گاه‌شماری‌ آنان‌ اطلاعاتی‌ در آثار نویسندگان‌ دوره‌ اسلامی‌ وجود دارد، بیشترین‌ آگاهیها راجع‌ به‌ گاه‌شماری‌ حرّانیان‌ (به‌ نوشته ‌ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 318: صابئین‌) است‌ که‌ بیش‌ از همه‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (همان‌، ص‌ 318ـ324) به‌ آن‌ پرداخته ‌است‌. در این‌ گاه‌شماری‌ نام‌ ماههای‌ سریانی‌ به‌ کار می‌رفته‌، اما به‌ نام‌ هر یک‌ از ماهها واژه‌ «هلال‌» افزوده‌ می‌شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 318). ماهها از یک‌ روز (در شرایطی‌ خاص‌، دوروز) بعد از مقارنه‌ آغاز می‌شدند (همان‌، ص‌ 319؛ یرپه‌ ،ص‌ 73) و روز نیز از هنگام‌ طلوع‌ خورشید آغاز می‌گردید (ابوریحان‌ بیرونی‌، همانجا؛ یرپه‌، ص‌ 72). هفته‌ نزد حرّانیان‌ با یکشنبه‌ شروع‌ می‌شد و هر روز هفته‌ نام‌ خاصی‌ داشت‌ (ابن‌ندیم‌، ص‌ 386).

موضوع‌ آغاز سال‌ در گاه‌شماری‌ حرّانی‌، به‌ سبب‌ استفاده‌ چند نوع‌ گاه‌شماری‌ با نام‌ ماههای‌ سریانی‌، باعث‌ تشتت‌ آرا شده ‌است‌. ابن‌ندیم‌ (همانجا) آغاز سال‌ حرانی‌ را ابتدای‌ ماه‌ نیسان‌ می‌داند، اما ابوریحان‌ بیرونی‌ (همان‌، ص‌ 318) ابتدای‌ سال‌، یا دست‌ کم‌ جشن‌ ابتدای‌ سال‌، را اول‌ ماه‌ کانون‌ آخر و موقعیت‌ شمارشی‌ ماهها را برای‌ آغاز و پایان‌ سال‌ از ماه‌ تشرین‌ اول‌ ذکر نموده‌ است‌. این‌ چندگانگی‌، به‌ سبب‌ رواج‌ انواع‌ گاه‌شماریها (شمسی‌، قمری‌، شمسی‌ ـ قمری‌) با نام‌ ماههای‌ سریانی‌، به‌ هنگام‌ رواج‌ گاه‌شماری‌ حرانی‌ و در نواحی‌ اطراف‌ محل ‌جغرافیایی‌ رواج‌ آن‌، رخ‌ داده‌ است‌. موقعیت‌ آغاز سال‌ در گاه‌شماری‌ حرانی‌ همان‌ موقع‌ آغاز سال‌ رسمی‌ در گاه‌شماری ‌سریانی‌ ـ مقدونی‌ و موقعیت‌ شمارشی‌ ماهها از ماه‌ اول‌ تا دوازدهم‌ همان‌ موقعیت‌ آغاز سال‌ (ماه‌ اول‌) در گاه‌شماری‌ کنونی‌ یهودی‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماری‌ یهودی‌ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 8). چون‌ حرّانیان‌ طول‌ سال‌ خود را برابر طول‌ سال‌ در گاه‌شماری‌ یهودی‌ اتخاذ و کبیسه‌های ‌گاه‌شماری‌ خود را همانند گاه‌شماری‌ یهودی‌ اعمال‌ می‌نمودند شمارش‌ ماههای‌ گاه‌شماری‌ خود را نیز مانند گاه‌شماری‌ یهودی ‌ترتیب‌ دادند.

ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌172ـ173) نیز به‌ همسان ‌بودن‌ گاه‌شماری‌ حرّانیان‌ با گاه‌شماری‌ یهودی‌ در این‌ زمینه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماری‌ حرّانی‌ نک: یرپه‌، ص‌ 68ـ83). درباره‌ مبدأ این‌ گاه‌شماری‌، اختلاف‌ نظر هست‌؛ آن‌ را سال‌ 118 ق‌ م‌، 115 ق‌ م‌ یا 110 ق‌ م‌ می‌دانند (تقی‌زاده‌، ج‌ 1،ص‌ 111؛ د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 10، ص‌ 260) که‌ در صورت ‌پذیرش‌ سال‌ 115 یا 118 ق‌م‌، این‌ مبدأ با مبدأ فرضی‌ قوم ‌سبائی‌ (سبائیان‌) ساکن‌ جنوب‌ شبه‌جزیره‌ عربستان‌ ــ که‌ در کتیبه‌های‌ خود همین‌ زمانها را با عنوان‌ مبدأ مبهود بن‌ ابهد ذکر کرده‌اند ــ برابر خواهد شد (درباره‌ مبدأ سبائی‌ نک: تقی‌زاده‌،ج‌1، ص‌ 100).

در هر یک‌ از تمدنهای‌ شبه‌جزیره‌ عربستان‌، که‌ به‌ دو دسته‌ شمالی‌ و جنوبی‌ تقسیم‌ می‌شوند، پیش‌ از اسلام‌ از گاه‌شماریهایی‌ استفاده‌ می‌شده‌ که‌ بعضی‌ از ارکان‌ آنها از طریق‌ متون‌ کهن‌ باقیمانده‌ یا نوشته‌های‌ نویسندگان‌ اسلامی‌ به‌ دست‌ ما رسیده‌ است‌. از اقوامی‌ که‌ در عهد باستان‌ در شبه‌جزیره‌ ساکن ‌بودند، کتیبه‌های‌ تاریخدار گوناگونی‌ باقی ‌مانده‌ که‌ حاوی ‌اطلاعاتی‌ درباره‌ گاه‌شماریهای‌ آنان‌ است‌، اما دانسته‌های‌ ما از گاه‌شماریهای‌ رایج‌ در مکه‌ و پیرامون‌ آن‌ در سالهای‌ نزدیک‌ به ‌ظهور اسلام‌ عموماً از طریق‌ نوشته‌های‌ دانشمندان‌ اسلامی‌ و معدودی‌ اشعار دوره‌ جاهلی‌ است‌.

با توجه‌ به‌ اهمیت‌ کشاورزی‌ نزد اقوام‌ جنوبی‌ شبه‌جزیره‌، احتمال‌ داده‌ شده‌ که‌ آنان‌ نوعی‌ گاه‌شماری‌ شمسی‌ (در کنار نوعی‌ گاه‌شماری‌ قمری‌ برای‌ امور مذهبی‌) داشته‌اند (جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 509 ـ510). اما به‌ کاربردن‌ واژه‌های‌ اول‌ و دوم (آخر/ ثانی‌) همراه‌ با نام‌ بعضی‌ ماهها، این‌ گمان‌ را نیز به‌ وجود می‌آورد که‌ قید «دوم‌» برای‌ یک‌ ماه‌ واحد، تمهیدی‌ برای ‌افزودن‌ یک‌ ماه‌ اضافی‌ در سال‌ و در نتیجه‌ طرح‌ گونه‌ای ‌گاه‌شماری‌ شمسی‌ ـ قمری‌ بوده‌ است‌ (نک: د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 10، ص‌ 259ـ260). این‌ گمان‌ به ویژه‌ در مورد ساکنان‌ نواحی‌ مرکزی‌ شبه‌جزیره‌ وجود دارد که‌ آنان‌ از نام‌ ماههای‌ عربی‌، که ‌اکنون‌ نیز در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ به‌ کار می‌رود، استفاده‌ می‌کرده‌اند.

صورتهای‌ گوناگونی‌ از نام‌ ماههای‌ سال‌ نزد اقوام‌ ساکن ‌در جنوب‌ شبه‌جزیره‌، به‌ دست‌ آمده‌ است‌ که‌ در مورد اقوام‌ گوناگون‌ سبائی‌، اختلاف‌ اندکی‌ را بین‌ بعضی‌ ماهها نشان ‌می‌دهد (برای‌ آگاهی‌ از این‌ نامها نک: جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 445ـ454؛ د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 10، ص‌ 260؛ برای ‌صورت‌ مقایسه‌ای‌ نام‌ ماهها نزد اقوام‌ سبائی‌ نک: گرومان‌12،1966، ص‌ 8). مبدأهای‌ مورد استفاده‌ در جنوب‌ شبه‌جزیره‌ در اوایل‌ قرن‌ دوم‌ پیش‌ از میلاد، با وضع‌ مبدأهای‌ ثابت‌ نسبت‌ به ‌سایر رویدادهای‌ تاریخی‌ـ جغرافیایی‌ تثبیت‌ شده‌اند، در حالی‌ که‌ پیش‌ از آن‌، سالها نه‌ بر اساس‌ شمارش‌ از مبدائی‌ ثابت‌، بلکه ‌بر اساس‌ نامگذاریهای‌ سالانه‌ شمرده‌ می‌شدند (د. اسلام‌،همانجا). متأخرترین‌ سندی‌ که‌ ارکان‌ یک‌ گاه‌شماری‌ در منطقه ‌جنوب‌ شبه‌جزیره‌ عربستان‌ در آن‌ ثبت‌ شده‌، متعلق‌ به‌ سده ‌ششم‌ میلادی‌ است‌ (جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 516؛ برای‌ آگاهی ‌بیشتر درباره‌ گاه‌شماریهای‌ جنوب‌ شبه‌جزیره‌ عربستان‌ نک: همان‌، ج‌ 8، ص‌ 509 ـ524).

در مورد گاه‌شماریهای‌ شمال‌ شبه‌ جزیره‌، کمبود اسناد تاریخدار، درباره‌ مشخصات‌ آنها تردیدهایی‌ به‌ وجود می‌آورد. از جمله‌ اسناد تاریخدار این‌ منطقه‌ ــ که‌ گونه‌ای‌ از گاه‌شماریهای ‌رایج‌ در آنجا را معرفی‌ می‌کند ــ کتیبه‌ کوچکی‌ در منطقه ‌نَمارَه‌ (منطقه‌ بیابانی‌ شمال‌ شبه‌جزیره‌، حوالی‌ شام‌) است ‌که‌ بنا بر آن‌ مبدأ این‌ گاه‌شماری‌ مفروض‌، سال‌ 105 میلادی ‌محاسبه‌ شده‌ است‌ (نک: >گزارش‌ تاریخی‌ کتیبه‌های‌ عربی‌<، ج‌ 1، ص‌ 1ـ2) و تنها نام‌ یک‌ ماه‌ (از نامهای‌ بابلی‌ ماههای ‌سال‌) در آن‌ وجود دارد. بر اساس‌ این‌ قرینه‌، احتمالاً صورتی ‌از گاه‌شماری‌ شمسی‌ ـ قمری‌ در این‌ منطقه‌ رواج‌ داشته ‌است‌ (جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 454)، زیرا در آن‌ منطقه‌ و در آن‌ زمان‌ گاه‌شماری‌ شمسی‌ای‌ نمی‌شناسیم‌ که‌ در آن‌ از نام‌ ماههای‌ بابلی‌ استفاده‌ شده‌ باشد. بر اساس‌ سند مذکور، قدمت‌ این‌ گاه‌شماری‌ به‌ قرن‌ چهارم‌ میلادی‌ می‌رسد. درکتیبه تاریخدار دیگری‌، که‌در اواسط قرن‌ ششم‌ میلادی‌ نوشته ‌شده‌، از سال‌ 463 بعد از مَفسَد خیبر (568 میلادی‌) یاد شده‌ است‌ که‌ همانند کتیبه‌ قبلی‌ به‌ مبدائی‌ در سال‌ 105 میلادی ‌بازمی‌گردد (برای‌ آگاهی‌ از متن‌ این‌ کتیبه‌ نک: >گزارش ‌تاریخی‌ کتیبه‌های‌ عربی‌<، ج‌ 1، ص‌ 4؛ برای‌ گزارشی‌ درباره‌ کتیبه‌ نک: جوادعلی‌، ج‌8، ص‌519). با توجه‌ به‌ درج‌ نشدن‌ ارکان ‌دیگری‌ از گاه‌شماری‌ در این‌ کتیبه‌، دست ‌یافتن ‌به ‌دیگر مشخصات‌ گاه‌شماری‌ مذکور در این‌ کتیبه‌، در صورتی‌ که‌ مفروضاً با نوع‌ دیگری‌ به جز گاه‌شماری‌ شمسی‌ـ قمری‌ مواجه ‌باشیم‌، میسر نیست‌.

در مورد گاه‌شماری‌ اقوامی‌ که‌ آنها را «عرب‌ جاهلی‌» می‌خوانند، صورتهای‌ مختلفی‌ از نام‌ ماههای‌ سال‌ در دست ‌است‌ که‌ تعدادی‌ از آنها با استناد به‌ اشعار عرب‌ جاهلی ‌شناسایی‌ شده‌اند (نک: جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 456ـ457)، اما از سایر ارکان‌ این‌ گاه‌شماری‌ اطلاع‌ دیگری‌ در دست ‌نیست‌. همچنین‌ فهرستی‌ از نام‌ دوازده‌ ماه‌ سال‌، بر اساس ‌نوشته‌ مسعودی‌ (ج‌2، ص‌349) و ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923،ص‌ 63)، وجود دارد که‌ در گاه‌شماری‌ قوم‌ ثمود به‌ کار می‌رفته ‌است‌. بر اساس‌ نوشته‌ مسعودی‌ (همانجا)، قوم‌ثمود برای‌ روزهای‌ هفته‌ نیز نامهای‌ خاصی‌ داشتند. استفاده ‌از این‌ نامها به‌ قبایل‌ متعدد عرب‌ جاهلی‌ نیز نسبت‌ داده ‌شده‌ است‌. برخی‌ نامها ( نک: مسعودی‌؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، همانجاها) برای‌ نامیدن‌ روزهای‌ هفته‌ نیز به‌ کار می‌رفتند (برای‌ آگاهی‌ از نام‌ روزهای‌ هفته‌ عرب‌ جاهلی‌، اشتقاق ‌آنها و نامهایی‌ که‌ بر روزها نیز اطلاق‌ می‌شدند نک: فیشر13،1896، ص‌ 220ـ226).

به‌ استناد نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (همانجا)، که‌ آغاز سال ‌قوم‌ ثمود را مصادف‌ با ماه‌ رمضان‌ در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ می‌داند و نیز اینکه‌ هیچ‌ ذکری‌ از ماه‌ سیزدهم‌ یا ماههایی‌ با صفات‌ اول‌، دوم‌ (آخَر/ ثانی‌) در گاه‌شماری‌ ثمودی‌ وجود ندارد، این‌ گاه‌شماری‌ نوعی‌ گاه‌شماری‌ قمری‌ بوده‌ است‌. همچنین‌ نویسندگان‌ بسیاری‌ (از جمله‌ فَرّاء، زندگی‌ 124 تا 207 هجری‌؛ ص‌17ـ21؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌60ـ61) صورتی‌ از نام‌ ماههای‌ منسوب‌ به‌ عرب‌ جاهلی‌ را ذکر کرده‌اند، اما تاریخ‌ دقیقی‌ از زمان‌ جابجایی‌ این‌ نامها با نام‌ ماههای‌ عربی‌،که‌ پس‌ از اسلام‌ نیز در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ مورد استفاده ‌قرار گرفتند و هنوز هم‌ در این‌ گاه‌شماری‌ کاربرد دارند، وجود ندارد (برای‌ آگاهی‌ از نام‌ ماهها در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ نک: جدول‌ 2). به‌ نوشته‌ برخی‌ نویسندگان‌، این‌ جابجایی‌ را تقریبا دو قرن‌ قبل‌ از مبدأ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ (نک: پرسوال‌، ص‌ 378ـ 379)، کلاب ‌بن‌ مره‌، یکی‌ از اجداد پیامبر اکرم‌، انجام ‌داده‌ است‌ (برای‌ نقل‌ قولهای‌ گوناگون‌ در این‌ زمینه‌ نک: همان‌، ص‌ 342ـ379). تا پیش ‌از رسمیت‌ یافتن‌ مبدأ هجری‌ قمری‌، اقوام‌ و قبایل‌ گوناگون‌، نه‌ یک‌ مبدأ ثابت‌، بلکه‌ رویدادهای ‌تاریخی‌ ـ جغرافیایی‌ گوناگونی‌ را مبدأ قرار می‌دادند. بر این ‌اساس‌ مبادی‌ متعددی‌ وجود داشت‌ که‌ مسعودی‌ (ج‌ 2، ص‌ 196ـ 235) پیش‌ از همه‌، با توجه‌ به‌ اقوام‌ و قبایلی‌ که‌ آنها را به‌ کار می‌بردند به‌ شرح‌ آنها پرداخته‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر از این‌ مبادی‌ و قبایلی‌ که‌ از آنها استفاده‌ می‌نمودند نک: روح‌الله ‌بهرامی‌، ص‌ 91ـ94).

حمزه‌ اصفهانی‌ (ص‌118ـ120) نیز از گاه‌شماریهای ‌نه‌گانه‌ای‌ یاد کرده‌ است‌ که‌ قریش‌ تا پیش‌ از تعیین‌ مبدأ هجری‌ قمری‌ از آنها استفاده ‌می‌کردند. ترتیب‌ ماهها در این‌ گاه‌شماریها همان‌ ترتیبی‌ است‌ که‌ پس‌ از اسلام‌ نیز در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ مراعات‌ می‌شده‌ است‌. ماههای ‌حرام‌ نیز که‌ جنگیدن‌ در آنها حرام‌ بوده‌، در گاه‌شماری ‌هجری‌ قمری‌ همچنان‌، بنا بر احکام‌ اسلامی‌، حرام‌ دانسته ‌شده‌اند. در ادبیات‌ عرب‌ جاهلی‌، از جمله‌ معلقات‌، به‌حرام‌ بودن‌ این‌ ماهها و حرمت‌ جنگیدن‌ در آنها اشاره‌ شده ‌است‌ (برای‌ نمونه‌ نک: لبید بن‌ ربیعه‌، ص‌ 91، بیت‌ 3؛ نک: حارث ‌بن حلزه‌، ص‌ 170، بیت‌ 1؛ برای‌ آگاهی‌ بیشتر نک: جواد علی‌، ج‌ 8، ص‌ 471ـ487). ترتیب‌ قرار گرفتن‌ ماهها، حرام‌ بودن‌ یا نبودن‌ آنها، و الحاق‌ اول‌ یا دوم‌ (آخر/ثانی‌) به‌ نام‌ تعدادی‌ از ماهها موجب‌ تداول‌ نامهای‌ متعددی‌ برای‌ آنها شده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ از صورتهای‌ گوناگون‌ این‌ نامها در متون‌ نک: لیتمان‌، ص‌ 228ـ 231)؛ از جمله‌، چون‌ ماه ‌رجب‌ به‌ دنبال‌ سایر ماههای‌ حرام‌ قرار ندارد، رجب‌الفرد نیز خوانده‌ شده‌ است‌ (جواد علی‌، ج‌ 8، ص‌ 477).

درباره‌ معانی‌ این‌ نامها و اینکه‌ اصولاً بین‌ معنای‌ نام‌ ماهها و ترتیب‌ قرار گرفتن‌ آنها در فصول‌ سال‌ ارتباطی‌ وجود داشته‌ یا نه‌، نیز بحثهای‌ بسیار شده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ این ‌بحثها و معانی‌ احتمالی‌ نام‌ ماهها نک: فرّاء، ص‌ 9ـ16؛ ابن‌عاصم‌ثقفی‌، ص‌ 31ـ34؛ برای‌ نمونه‌ بحثهای‌ لغوی‌ این‌ نامها نک: ابن‌منظور، ذیل‌ «حرم‌»؛ مرتضی‌ زبیدی‌، ذیل‌ «صفر»). از جهت ‌ارتباط نام‌ ماههای‌ عربی‌ با موقعیت‌ آنها در فصول‌ سال‌، که‌ تداعی‌ کننده‌ نوعی‌ سال‌ شمسی‌ از ماهیت‌ تقویم‌ عرب‌ جاهلی ‌است‌، اگرچه‌ پرسوال‌ (ص‌ 342ـ344) به‌ برابری‌ معنایی‌ نام ‌بعضی‌ از ماههای‌ عربی‌ با موقعیت‌ آنها در فصول‌ سال‌ معتقد است‌، به‌ طور کلی‌ درباره‌ این‌ موضوع‌، تردید بسیاری‌ وجود دارد (برای‌ آگاهی‌ از بحثهای‌ گوناگون‌ در این‌ زمینه‌ نک: نالینو، ص‌ 94ـ106).

ماهیت‌ گاه‌شماری‌ عرب‌ جاهلی‌، با توجه‌ به‌ کبیسه‌های‌ یک‌ماهه‌ که‌ در دوره‌های‌ متعدد در آن‌ اعمال‌ می‌شد، مورد بحث ‌است‌. اگرچه‌ با توجه‌ به‌ نوشته‌های‌ مسعودی‌ (ج‌ 2، ص‌ 347) و ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 11ـ12)، که‌ به‌ اعمال‌ کبیسه‌های‌ یک‌ ماهه‌ اشاره‌ دارند، در اینکه‌ با یک‌ گاه‌شماری‌ شمسی‌ ـ قمری ‌روبرو هستیم‌، تردیدی‌ باقی‌ نمی‌ماند. موضوع‌ مورد تردید، چگونگی‌ اجرای‌ این‌ ماه‌ کبیسه‌ است‌ که‌ اقوال‌ گوناگونی‌ درباره ‌آن‌ وجود دارد. به‌ نوشته‌ مسعودی‌ (همانجا) و ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 62ـ63، که‌ به‌ نوشته‌ نالینو (ص‌ 91) آن‌ را از [کتاب ‌بعدا گمشده‌ آلاف‌] ابومعشر [بلخی‌] اخذ نموده‌ است‌)، اعراب‌ با گذشت‌ هر سه‌ سال‌ یک‌ ماه‌ کبیسه‌ به‌ سال‌ خود می‌افزودند. اما ابوریحان‌ بیرونی‌ در جای‌ دیگر (همان‌، ص‌ 12) از نه‌ ماه‌ کبیسه‌ در یک‌ دوره‌ 24 ساله‌ سخن‌ گفته‌ است‌ که‌ اگر چه ‌این‌ دوره‌ از دوره‌های‌ کبیسه‌گیری‌ یهودیان‌ نیست‌، او استفاده ‌از آن‌ را، تنها در همین‌ موضع‌، به‌ یهودیان‌ نسبت‌ می‌دهد. به‌ نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (همان‌، ص‌ 62)، اعراب‌ این ‌روش‌ کبیسه‌گیری‌ را یکصد سال‌ پیش‌ از ظهور اسلام‌ به‌ کار می‌بردند. گروهی‌ که‌ وظیفه‌ محاسبه‌ و اعمال‌ این‌ ماه‌ کبیسه ‌را داشتند، «قَلامِس‌» (جمع‌ قَلَمَّس‌، به‌ نوشته‌ ابوریحان ‌بیرونی‌، همانجا، به‌ معنای‌ دریای‌ پُر آب‌) خوانده‌ می‌شدند و فرآیند اعمال‌ یک‌ ماه‌ کبیسه‌ در یک‌ سال‌ دوازده‌ ماهه ‌نیز «نَسی‌ء» نام‌ داشت‌. با ظهور اسلام‌ و تحریم‌ صریح‌ نسی‌ء و کفر شمرده‌ شدن‌ آن‌ در قرآن‌ کریم‌ (نک: توبه‌: 37)، این‌ روش‌ هیچگاه‌ در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ استعمال‌ نشد (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ قلامس‌؛ نسی‌ء و نحوه‌ پیدایش‌ و ابطال‌ آن‌ نک: جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 488ـ 508؛ حسینی‌، ص‌ 47ـ76؛)

جدول‌ دو ـ نام‌ ماههای‌ سال‌ در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری
شماره ی ماه نام
1 محرم‌
2 صفر
‌3 ربیع‌الاول
‌4 ربیع‌الثانی‌/ ربیع‌الاخر
‌5 جمادی‌الاولی‌
6‌ جمادی‌الثانیه‌/ جمادی‌الاخره‌
‌7‌‌ رجب‌
8 شعبان
9‌ رمضان
10‌ شوال‌
11‌ ذیقعده‌
12‌ ذیحجه
ب‌) پیدایی‌ و رواج‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ در شبه‌ جزیره‌ عربستان‌ و کشورهای‌ عربی‌.

درباره‌ رواج‌ گاه‌شماری‌ هجری ‌قمری‌، یعنی‌ استفاده‌ از نام‌ ماههای‌ رایج‌ در شبه‌جزیره‌ عربستان‌ پیش‌ از ظهور اسلام‌ در گاه‌شماری‌ای‌ با مبدأ هجرت‌ پیامبر اکرم ‌از مکه‌ به‌ مدینه‌، اقوال‌ گوناگونی‌ وجود دارد. بر اساس‌ روایتی ‌منسوب‌ به‌ رسول‌ اکرم‌، که‌ افراد متعددی‌ چون‌ محمدبن‌ جریر طبری‌ (ج‌ 3، ص‌ 1250) و سیوطی‌ (ص‌ 11) نقل‌ کرده‌اند، آن‌ حضرت‌ در هنگام‌ ورود به‌ مدینه‌ دستور وضع‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ با مبدأ همان‌ زمان‌، یعنی‌ ابتدای‌ ربیع‌الاول‌، را صادرکردند. اما به‌ نقل‌ از بسیاری‌ از مورخان‌ و نویسندگان‌ دیگر، در یکی‌ از سالهای‌ شانزدهم‌، هفدهم‌ یا هجدهم‌ هجری‌ و به‌ دستور خلیفه‌ دوم‌، در جلسه‌ای‌ که‌ به‌ منظور طرح‌ و وضع‌ گاه‌شماری ‌برای‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ بر پا شده‌ بود (ابوریحان‌ بیرونی‌،1923، ص‌ 29ـ30، گزارش‌ مختصری‌ درباره‌ این‌ جلسه‌ آورده‌است‌)، پس‌ از رد چند نظر مختلف‌، گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ با مبدأ اول‌ محرم‌ سالی‌ که‌ هجرت‌ رسول‌ اکرم‌ در آن‌ رخ‌ داده‌ بود (16 ژوئیه‌ 622 میلادی‌) رسمیت‌ یافت‌ (برای‌ آگاهی‌ از منابع ‌متعدد تاریخی‌ درباره‌ این‌ واقعه‌، استنادات‌ و نظر مخالفان‌ و موافقان‌ آن نک: عاملی‌، ج‌ 3، ص‌ 32ـ 58). بر این‌ اساس‌، دو ماه ‌از سال‌ اول‌ هجری‌ (از اول‌ محرم‌ تا اول‌ ربیع‌الاول‌ که‌ هجرت‌رخ‌ داد)، پیش‌ از آنکه‌ واقعه‌ هجرت‌ صورت‌ گرفته‌ باشد، جزو سال‌ اول‌ هجری‌ قمری‌ محسوب‌ شد. ملک‌پور (1372 ش‌،126ـ 138) جدول‌ تطبیقی‌ سال‌ اول‌ هجری‌ را، با اساس‌ قرار دادن‌ سال‌ اول‌ هجری‌ شمسی‌ (اول‌ فروردین‌ سال‌ اول‌ هجری‌، 178 روز پیش‌ از واقعه‌ هجرت‌) و برابرهای‌ آن‌ در گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ و میلادی‌، محاسبه‌ و ارائه‌ نموده‌ است (برای‌ طرح‌ مسائل‌ کلیتر درباره‌ علت‌ انتخاب‌ نشدن‌ وقایع ‌تاریخی‌ دیگر، مثلا زمان‌ تولد پیامبر، به ‌عنوان‌ مبدأ گاه‌شماری ‌اسلامی‌ نک: >دایره‌المعارف‌ جهان‌ اسلام‌ آکسفورد<، ذیل‌"Islamic calendar").

با اینکه‌ اقوال‌ متعددی‌ مبنی ‌بر وضع‌ گاه‌شماری‌ هجری ‌قمری‌، دست‌کم‌ از سال‌ شانزدهم‌ هجری‌، وجود دارد، اسنادی ‌از جمله‌ چند نمونه‌ از عهدنامه‌های‌ پیامبر اکرم‌ با تاریخ ‌پیش‌ از سال‌ شانزدهم‌، یعنی‌ زمان‌ وضع‌ گاه‌شماری‌ هجری‌قمری‌، نسبت‌ به‌ زمان‌ دقیق‌ وضع‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ تردید به ‌وجود می‌آورند (برای‌ آگاهی‌ بیشتر در این‌ زمینه‌ نک: عبداللهی‌، 1365 ش‌، ص‌ 15ـ33؛ برای‌ آگاهی‌ از متن‌ یکی ‌از این‌ عهدنامه‌های‌ تاریخدار نک: حمیدالله‌، ص‌ 119ـ124). بنابراین‌، احتمال‌ اینکه‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ نه‌ در زمان‌خلافت‌ عمر بلکه‌ در زمان‌ حیات‌ پیامبر گرامی‌ اسلام‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، نیز قابل‌ بررسی‌ است‌ (نک: عبداللهی‌، 1365 ش‌،ص‌ 15ـ26).

بنا بر نوشته چند تن از تاریخ‌نگاران اسلامی ، از زمان هجرت پیامبر تا مدتی پس از آن ، حوادث تاریخی بر اساس شمارش ماهها از مبدأ هجرت تاریخگذاری شده‌اند؛ واقدی (ج 1، ص 2ـ4، 402) حوادث متعددی را با این شیوه (شمارش ماهها و نه سالها) ثبت کرده است . دورترین زمان مورد نظر واقدی ماه پنجاه و چهارم هجری است ( نک: ج 2، ص 531). او حوادث سال ششم هجری به بعد را به شیوه شمارش سالها ثبت کرده است ( نک: ج 2، ص 535). ذکر وقایع تاریخی زمان حیات پیامبر طبق این شیوه نیز تأییدی بر رسمیت داشتن گاه‌شماری هجری قمری در زمان حیات پیامبر است (عبداللهی ، 1365 ش ،ص 22ـ24). در این صورت ، احتمالا جلسه مشورتی ، که بیرونی و برخی مورخان بارها از آن یاد کرده‌اند، برای تعیین زمان مناسب جمع‌آوری مالیات و نیز اعلام رسمی استفاده از گاه‌شماری هجری ، از اول محرم سال اول هجری (نه از اول ربیع الاول همان سال که تاریخهای ماه شماری بر اساس آن ذکر می‌شدند)، تشکیل شده است، نه برای وضع گاه‌شماری هجری (همان، ص 25ـ26).

سالهای ده‌گانه بین هجرت تا وفات پیامبر گرامی اسلام ، هر کدام نام خاصی دارند (برای آگاهی از این نامها نک: ابوریحان بیرونی ، 1923، ص 31). این نامگذاری سالانه ، معطوف به دوره عرب جاهلی می‌باشد که طی آن ، سالها بر اساس وقوع پدیده‌های جغرافیایی یا تاریخی نامگذاری شده و به عنوان مبدأ گاه‌شماری مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند.

تأکید پیامبر اکرم بر اجرا نکردن نسیء، همانگونه که در قرآن کریم آمده است‌، و تکرار این موضوع در خطبه حَجّه‌الوداع (برای آگاهی از این بخش از خطبه نک: ابن هشام، ج 4، ص 604؛ واقدی ، ج 3، ص 1112) باعث شد که مسلمانان این گاه‌شماری را به عنوان گاه‌شماری قمری محض، از صدر اسلام تا کنون، مورد استفاده قرار دهند. بسیاری از ستاره‌شناسان اسلامی روزهای بین‌التاریخین این گاه‌شماری را با چند گاه‌شماری مشهور دیگر، با تفاوت ناچیزی در تعداد روزها، ثبت کرده‌اند (نک: ابن یونس، ص 18؛ ابوریحان بیرونی، 1923، ص 137).

در این گاه‌شماری، که سال آن شامل دوازده بار رویت هلال است، برای تعداد روزهای توالی منظمی ماه وجود ندارد؛ ازینرو ممکن است که حداکثر سه ماه متوالی 29 روزه و نیز حداکثر سه ماه متوالی سی روزه محسوب شوند، گرچه رخ دادن چهار ماه متوالی سی روزه نیز غیرممکن نیست (عبداللهی، 1365 ش، ص 30). اما در محاسباتی که ستاره‌شناسان برای به دست آوردن برابر روزها با گاه‌شماری شمسی و استخراج تقویمهای سالانه انجام می‌داده‌اند، ماهها به طور متوالی 30 روزه و 29 روزه محاسبه شده‌اند (نک: نصیرالدین طوسی، زیج ایلخانی، گ 14 ر؛ رویانی لاهیجی، گ 10ر؛ عبداللهی، 1365ش، ص 31). همچنین برای اعمال کبیسه در این گاه‌شماری، طبق قاعده‌ای در یک دوره سی ساله، یازده سال کبیسه محاسبه و برابر آن یک روز به ماه ذیحجه اضافه می‌‌شده است . بسیاری از ستاره‌شناسان (از جمله نصیرالدین طوسی؛ رویانی لاهیجی، همانجاها)، آرایه ‌این سالهای یازده گانه کبیسه را با اختلاف نظر در مورد پانزدهمین و شانزدهمین سال ذکر کرده‌اند (برای آگاهی از تفاوتهای آماری استخراج کبیسه و معادلات ریاضی مربوط به ‌این استخراجها نک: صیاد، 1365 ش، ص 72ـ119؛ همو، 1369 ش، ص 171ـ183).

از دهه‌های اول هجری قمری اسناد معدودی درشبه جزیره عربستان وجود دارد که با ‌این گاه‌شماری تاریخگذاری شده‌اند. نمونه‌ای از ‌این اسناد، که اعتبار آن نیز به اثبات رسیده، پیمان حکمیت حضرت علی علیه السلام و معاویه در جنگ صفین، در ماه صفر 37 هجری، است که در متون متعدد تاریخی ذکر شده است (درباره ‌این سند نک: حمیدالله، ص 538ـ541). اما پس از فتوحات مسلمانان و گسترش قلمرو اسلام، ‌این گاه‌شماری در بسیاری از نقاط به سرعت رواج یافت و منابع تاریخی بر اساس آن تألیف شد. از جمله در شام (سوریه فعلی) و مصر، سکه‌های گوناگونی، بویژه از زمان حکومت طولونیان (ح 254ـ292)، به دست آمده که بر اساس ‌این گاه‌شماری ضرب شده است (لین پول، ج 2، ص 64ـ65). در فلسطین نیز سکه‌هایی از زمان حکومت اخشیدیان (قرن چهارم هجری؛ همان، ج 2، ص 69) در دست است و نیز از دوره‌های پس از آن کتیبه‌های متعددی وجود دارد که با ‌این گاه‌شماری تاریخگذاری شده است (برای آگاهی از‌این کتیبه‌ها نک:>گزارش تاریخی کتیبه‌های عربی<، ج 5، ص 126ـ127،ج 9، ص 174). در اسپانیا از زمان حکومت امویان (از 108هجری قمری به بعد) سکه‌های متعددی با ‌این گاه‌شماری به دست آمده است (لین پول، ج 1، ص 10، 186؛ برای فهرستی از تاریخ ضرب ‌این سکه‌ها و نام حاکمان آنها نک: همان، ج 10،فهرست، ص CIX-CVI). همچنین در نقاط گوناگون ‌این سرزمین، از جمله در سویل (اشبیلیه) و تولدو (طلیطله)، کتیبه‌هایی با تاریخگذاری هجری قمری وجود دارد (برای آگاهی درباره ‌این کتیبه‌ها نک: «گزارش تاریخی کتیبه‌های عربی »، ج 5، ص 124، 130، ج 7، ص 205). در حوزه دریای مدیترانه نیز کتیبه‌های تاریخداری در پالرمو، سیسیل و حتی ناپل ‌ایتالیا، متعلق به قرن پنجم هجری، یافت شده است (نک: همان، ج 6،ص 188، ج 7، ص 197ـ 198). به عنوان دورترین حوزه‌های گسترش گاه‌شماری هجری قمری، کتیبه‌های تاریخداری در پکن متعلق به 679 و 682 هجری قمری، کانتون چین متعلق به 751 هجری قمری (نک: همان، ج 3، ص 22، ج 12، ص 260، ج 16،ص 110) و سوماترا متعلق به 727 هجری قمری (نک: همان، ج 15، ص 230) وجود دارد.


ج) دیگر گاه‌شماریهای رایج در ‌این کشورها

مهمترین واقعه در مورد گاه‌شماریهای قلمرو اسلام، تا پیش از فروپاشی خلافت عباسی و تشکیل حکومتهای مستقل (که هر کدام گاه‌شماری خاص خود را داشتند)، اقداماتی بود که از اوایل قرن دوم هجری قمری و از زمان خلافت هشام بن عبدالملک (105ـ 125) انجام شد. بر اساس گزارش ابوریحان بیرونی (1923، ص 31ـ33)، از‌این زمان، و بویژه در زمان حکومت متوکل (حک : 232ـ247)، عدم انطباق سال قمری با وضع فصول و برداشت محصول سبب جلو افتادن زمان دریافت خراج سالانه شده و برای پرداخت کنندگان مالیات سالانه مشکلاتی به وجود آورده بود. متوکل پس از مشاوره با موبدان زردشتی و با رأی وزیرش، ابراهیم بن عباس صولی، دستور داد که کبیسه به روش پادشاهان ساسانی اجرا شود تا زمان نوروز ثابت بماند و در نتیجه زمان مناسب برای جمع آوری مالیات فراهم آید. موعد اجرای ‌این کبیسه، سال 243 (همان، ص 32) یا 245 (محمدبن جریر طبری، ج 9، ص 218؛ ابن اثیر، ج 7،ص 89) ذکر شده است. به نوشته ابوریحان بیرونی (همانجا)، با مرگ متوکل قصد او در اجرای کبیسه عملی نشد، تا ‌اینکه در زمان خلافت معتضد (279ـ289)، موضوع بار دیگر مطرح گردید (حسن قمی‌، ص 144ـ146) و او دستور داد که محاسباتی صورت گیرد و کبیسه اعمال شود. با اشتباه منجمانی که زمان اجرای آخرین کبیسه در دوره ساسانیان را هم زمان با فوت یزدگرد سوم برآورد نمودند، دو ماه کبیسه محاسبه و اعمال گردید (ابوریحان بیرونی، 1923، ص 32ـ33) و نوروز از شنبه اول فروردین 264 یزدگردی به چهارشنبه اول خرداد همان سال منتقل شد (ایرانیکا، ج 4، ص 670). در‌این گاه‌شماری که ابوریحان بیرونی (1923، ص 31) آن را تاریخ معتضدی و ابن اثیر (ج 7، ص 469) نیز روز نخست سال را نوروز (در متن: نیروز) معتضدی نامیده است طول سال همچون گاه‌شماری یزدگردی (درباره ‌این گاه‌شماری نک: ادامه مقاله، بخش 4، قسمت ب : 1) 365 روز محاسبه و از آن پس ترتیب اجرای کبیسه‌های آن همانند گاه‌شماری میلادی یولیانی (درباره‌ این گاه‌شماری نک: ادامه مقاله، بخش 8) یک روز در هر چهار سال اتخاذ شد.

مورخان بسیاری، زمان اجرای کبیسه دو ماهه معتضدی را یازدهم حزیران (مسعودی، ج 5، ص 172ـ173 به نقل ازشعری از یحیی بن علی منجم) 282 هجری قمری (ابوالفداء، ج 2، ص 56؛ نیز نک: ابن اثیر، ج 7، ص 469) ذکر کرده‌اند. نوشته ابوالفداء (همانجا) که طبق آن خورشید، در زمان یاد شده، در اواخر برج جوزا قرار داشته، ‌این احتمال را به وجود آورده که معتضد ‌این تصحیح را نه برای ابقای نوروز درآغاز بهار بلکه برای ارفاق به مردم در مورد زمان پرداخت مالیات، انجام داده است (همائی، ج 2، ص 373ـ374،پانویس 2). اشتباه منجمان معتضد در محاسبه تعداد دقیق روزهایی که باید کبیسه شوند، نوروز را در موقعیت نادرستی تثبیت کرد. بر اساس تصحیح معتضد، گاه‌شماریهای متعددی، نه با نام او که با نام «خراجی» در ‌ایران و مصر رواج یافت (برای آگاهی از مشخصات ‌این گاه‌شماری در ‌ایران نک: ادامه مقاله، بخش 4، قسمت ب : 3). به نوشته گینتسل 17 (ج 1، ص 264ـ 265) گاه‌شماری مذکور در زمان خلافت طائع لله، خلیفه فاطمی‌ (363ـ381)، در مصررواج یافت، اما با استناد به برخی اسناد تاریخدار، از جمله چند نامه مورخ 347 خراجی / 348 هجری قمری و سال 404خراجی / 405 هجری قمری (نک: گرومان، 1994، سفر 2، ص 52 ـ 53، سفر 3، ص 163)،‌ این گاه‌شماری پیش از زمان مورد نظر گینتسل در مصر رواج داشته است. در 501 هجری قمری، گاه‌شماری خراجی جای خود را به گاه‌شماری هجری قمری داد (برای آگاهی بیشتر درباره چگونگی رواج و کنار گذاشتن گاه‌شماری خراجی در مصر نک: مَقریزی، ج 1،ص 273ـ 285).

ارکانی که برای گاه‌شماری خراجی در ‌ایران (نک: ادامه مقاله، بخش 4، قسمت ب . یک : 3) و مصر (نک: همانجا) بر شمرده شده است، نشان از به کارگیری طول سال شمسی یزدگردی دارد، اما بنا به نظر تقی‌زاده (ج 6، ص 129ـ133)، در ‌این گاه‌شماریها سال قمری است و در هر 33 یا 34 سال، برای برابرسازی طول سال با گاه‌شماری شمسی و تطبیق آن با زمان جمع‌آوری مالیات، یک سال حذف می‌‌شده است که آن را «ازدلاق» می‌نامیده‌اند. اگرچه، روشی نزدیک به ‌این شیوه مدتی در گاه‌شماری رایج در حکومت عثمانی اجرا می‌‌شده (نک: ادامه مقاله، بخش 5، قسمت ج)، اما تاریخهایی که به عنوان دلایل اجرای ازدلاق برشمرده شده است (نک: تقی زاده، همانجا، به نقل از ذهبی، حوادث و وفیات 351ـ380 ه'، ص 5؛ مسکویه، ج 2، ص 189، برای سال 351هجری قمری) به سبب اختلاف طول متوسط سالهای گاه‌شماری هجری قمری با طول سال در گاه‌شماری خراجی (= یزدگردی) با سال 351 خراجی برابر شده‌اند. بر اثر اختلاف طول سال در ‌این دو گاه‌شماری، اختلاف اولیه سالهای خراجی و قمری که بر اثر اختلاف دو مبدأ گاه‌شماری وجود داشت، رو به کاهش نهاد؛ به طوری که سال 351 هجری قمری، مطابق 351 خراجی شد (برای آگاهی بیشتر در‌این زمینه نک: عبداللهی، 1366 ش، ص 291).

تا پیش از جنگ جهانی اول (1914ـ 1918)، گاه‌شماری هجری قمری گاه‌شماری رسمی ‌و اصلی سرزمینهای اسلامی ‌بود و به علت مجاورت ‌این سرزمینها با سایر تمدنها و فرهنگها، گاه‌شماریهای دیگری از جمله گاه‌شماریهای سلوکی و یهودی و مسیحی نیز در بعضی مناطق کاربرد داشت . در‌این زمانها گاه‌شماریهای محلی محدودی نیز در نواحی مختلف کشورهای عربی سرزمینهای اسلامی ‌به کار می‌‌رفت . از جمله، گاه‌شماری رایج در حبشه (اتیوپی امروزی) که از آن با نام گاه‌شماری حبشی یاد شده است . ارکان ‌این گاه‌شماری از گاه‌شماری مصر باستان اخذ شده بود، یعنی استفاده از دوازده ماه سی روزه و پنج روز پس از پایان ماه دوازدهم، که‌این پنج روز در گاه‌شماری حبشی «باغمن » (معرب اپوگونیا) نامیده می‌‌شد، با ‌این تفاوت که در گاه‌شماری حبشی در هر چهار سال یک روز کبیسه می‌‌شد. ماههای سال نیز اسمهایی خاص داشت (برای آگاهی بیشتر درباره ‌این گاه‌شماری نک: رعد، المشرق، سال 14، ش 6، ص 428ـ432، ش 7، ص 492ـ501).

پس از جنگ جهانی اول و تجزیه قلمرو عثمانی به کشورهای متعدد، با توجه به عدم تطبیق گاه‌شماری هجری قمری با طول سال شمسی و جابجایی فصول در گاه‌شماری هجری قمری، عملاً گاه‌شماری میلادی گاه‌شماری رسمی ‌بسیاری از ‌این کشورها شد. در عین حال هر کدام از ‌این کشورها به طراحی گاه‌شماری ملی نیز اقدام کردند؛ از جمله، در لیبی، پس از به قدرت رسیدن معمر قذافی در 1347 ش نوعی گاه‌شماری شمسی، با مبدأ وفات پیامبر اسلام و نه مبدأ هجرت، طراحی شد و رسمیت یافت (انصاری، ص 63). طول سال و آرایه اجرای کبیسه در ‌این گاه‌شماری همچون گاه‌شماری میلادی بوده و دولت لیبی نامهای جدیدی برای ماههای سال وضع کرده است (برای آگاهی از نام ماهها در ‌این گاه‌شماری نک: تقویم لسنه 1370 من وفاه النبی / 2002 میلادیه). در سوریه، گاه‌شماری سلوکی با مبدأ میلادی با ماههای سریانی در کنار گاه‌شماری هجری قمری مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. در مصر، پس ازتشکیل جمهوری، نوعی گاه‌شماری شمسی با عنوان «تاریخ جمهوری مصر» وضع شد که مبدأ آن 18 ژوئن 1953/ 7 شوال 1372، روز اعلام تشکیل جمهوری مصر، بود. در ‌این گاه‌شماری طول سال با گاه‌شماری میلادی برابر بود و ماهها نیز به ترتیب سی روزه و 31 روزه بودند، به جز ماه دوازدهم که تنها در سالهای کبیسه 31 روزه بود. همچنین نامهای گوناگونی برای ماههای سال وضع شد. در ‌این گاه‌شماری در یک دوره 28 ساله، هفت سال کبیسه محسوب می‌‌شد (برای آگاهی از نام ماهها و اطلاعات بیشتر درباره ‌این گاه‌شماری نک: سیدالطوخی، ص 72ـ73). این گاه‌شماری هنوز هم در برخی تقویمهای چاپی مصر درج می‌‌شود.

تفاوت ماهوی گاه‌شماری هجری قمری، با گاه‌شماری میلادی، که در تمام کشورهای عربی ـ اسلامی ‌به کار گرفته شده است، مانع تثبیت موقعیتهای همسان بین‌المللی (مثلا جشنها و تعطیلات) در ‌این دو گاه‌شماری می‌‌گردد. ضمناً ‌این مسئله که ماههای گاه‌شماری هجری قمری در سرزمینهای مختلف اسلامی ‌با توجه به عرض جغرافیایی کشورها و عدم رؤیت همزمان هلال ماه، غالبا یکسان آغاز نمی‌‌گردد، باعث شده است تا اقداماتی برای طراحی نوعی تقویم سراسری و یگانه اسلامی‌ با مبدأ هجرت پیامبر صورت گیرد و از بروز اشکالات جلوگیری شود، اما ‌این اقدامات تاکنون قرین موفقیت نبوده است . کوشش در جهت تنظیم گاه‌شماری شمسی اسلامی ‌در حد تعریف کلیات و نام ماهها متوقف مانده است (درباره نام ‌این ماهها نک: شکری، ص 539 ـ 540). کوششهایی نیز در زمینه طرح گاه‌شماری قمری اسلامی‌ صورت گرفته است، از جمله نوعی گاه‌شماری قمری اسلامی ‌پیشنهاد شده که مبدأ آن زمان تولد پیامبر اکرم در 570 میلادی است. در‌این گاه‌شماری پیشنهادی، طول سال و تعداد روزهای ماه و کبیسه‌های آن همانند گاه‌شماری هجری قمری است، اما در یک دوره بلند 2605 ساله، یک کبیسه دیگر باید در آن اعمال شود. اگرچه در ‌این گاه‌شماری نیز، برای یکسان‌سازی آغاز ماه در تمامی نقاط سرزمینهای اسلامی‌ چاره جدی ‌اندیشیده نشده است (برای آگاهی بیشتر درباره ‌این گاه‌شماری نک: انصاری، ص 63ـ80). مهمترین نقطه قوت مورد نظر ‌این گاه‌شماری، تطبیق تقریبی تاریخ وقوع رخدادهای مهم اسلامی ‌با روزهای وقوع آنهاست که در گاه‌شماری هجری قمری رخ نمی‌‌دهد (برای سایر نقاط قوت ‌این گاه‌شماری نک: همان، ص 69ـ70).

برگرفته از مرکز تقویم: calendar.ut.ac.ir



نشانی کوتاه این صفحه: