الف) گاهشماری در افغانستان
ب) گاهشماریهای اسلامی در شبه قاره هند
ج) گاهشماری در آسیای صغیر، ترکیه
د) گاهشماری در اسپانیای اسلامی (اندلس)
الف) گاهشماری در افغانستان
موضوع بررسی گاهشماریهای رایج در افغانستان از زمان حکومت احمد شاه درانی (1160ـ1186) آغاز میگردد؛ یعنی، از هنگامی که زمینه تأسیس این کشور به وجود آمد. از این زمان تا زمان پادشاهی اماناللهخان (1337ـ 1346)، که تغییرات مهمی در شئون گوناگون جامعه افغانستان و از جمله در گاهشماری به وجود آمد، گاهشماری اصلی و رایج در این کشور گاهشماری هجری قمری بود. در 1340 هجری قمری/ 1301 ش، در پی اصلاحاتی که اماناللهخان در جامعه افغانستان صورت داد و بر اساس یکی از نظامنامههایی که دولت او صادر کرد، تقویم رسمی افغانستان هجری شمسی شد (پولادا، ص 73؛ ایرانیکا، ج 4، ص 674) و برای نام ماههای سال نامهای عربی صورتهای فلکی منطقهالبروج در نظر گرفته شد. بر اساس مدارک موجود، پیش از رسمی شدن این گاهشماری، از آن در جوامع شهری افغانستان در کنار گاهشماری هجری قمری و گاهشماری میلادی استفاده میشده است؛ از جمله، نخستین شماره هفتهنامه امان افغان منتشره در کابل، تاریخ 30 اسد 1299 شمسی را دارد (نک: ص 1). بر این اساس، با رسمی شدن گاهشماری هجری شمسی در افغانستان، هم زمان از گاهشماری هجری قمری (عموماً مورد استفاده روحانیون)، هجری شمسی و میلادی، هر سه در نواحی شهری، از جمله کابل و اطراف آن، استفاده میشد (تسیبولسکی، ص 232؛ حنیفی، ص 24).
در هر یک از انواع گاهشماریهای هجری شمسی و قمری، بین اقوام گوناگون، نامهای مختلفی برای ماههای سال وجود داشته است (برای آگاهی از این نامها نک: تسیبولسکی، ص 234ـ235؛ ایرانیکا، همانجا). همچنین پس از رسمی شدن گاهشماری هجری شمسی در افغانستان، بین دو گونه گاهشماری شمسی، یکی رایج در ایران و دیگری در افغانستان، علاوه بر نام ماههایسال (در ایران از نامهای فارسی میانه ماهها و در افغانستان از نامهای عربی صورتهای فلکی منطقهالبروج استفاده میشود)، تفاوتهایی وجود دارد که مهمترین آنها تعداد روزهای ماه است.
در گاهشماری هجری شمسی افغانستان، تا سال1337 ش که افغانها بین این گاهشماری و گاهشماری هجری شمسی رایج در ایران یکسانسازیهایی صورت دادند، تعداد روزهای ماه آرایش خاصی نداشت و در هر ماه، بسته به مدت ظاهری توقف خورشید در صورتهای فلکی منطقهالبروج، از 29 تا 32 روز تغییر میکرد (نک: سالنامه کابل: 1315 شمسی، ص 601؛ سالنامه کابل: 1316 شمسی، ص 588؛ ایرانیکا، همانجا، جدول 35) اما در 1337 ش، آرایش تعداد روزهای سال همانند گاهشماری هجری شمسی ایران شد. کبیسههای گاهشماری هجری شمسی افغانستان بر اساس اجرای هشت روز کبیسه در هر 33 سال تثبیت شده است (تسیبولسکی، ص 233) و تا پیش از اصلاح آن در 1336 ش، روز کبیسه به آخر ماه دهم (جدی) افزوده میشد، اما از این سال به بعد این روز در انتهای ماه دوازدهم (حوت) اضافه میشود (ایرانیکا، همانجا).
تا پیش از اصلاح گاهشماری افغانستان، هر ماه به دو قسمت پانزده یا شانزده روزه، بسته به تعداد روزهای ماه، تقسیم میشد (سالنامه کابل: 1312 شمسی، ص 185ـ187) اما از این تقسیمبندی نیز پس از اصلاح گاهشماری دیگر استفاده نشد. از زمان اصلاح گاهشماری هجری شمسی در افغانستان تا زمان به قدرت رسیدن طالبان در 1375 ش/1996، تغییر مهمی در گاهشماری افغانستان رخ نداد، اما طالبان استفاده از گاهشماری هجری شمسی را ممنوع و گاهشماری هجری قمری را تنها گاهشماری قانونی کشور اعلام کردند. با سرنگونی حکومت طالبان در 1380 ش/ 2001، گاهشماری هجری شمسی دوباره گاهشماری رسمی این کشور شد (حیاتنو، ش 520، ص 14). بعضی گاهشماریهای محلی، عموماً برای سنجش زمان و از روی حرکت ستارگان، در میان هزارهها و بعضی دیگر از اقوام افغانستان رواج دارد (ایرانیکا، ج 4، ص 675). همچنین به طور غیر رسمی، بین مردم از گاهشماری دوازده حیوانی (بر اساس گاهشماری دوازده حیوانی شمسی) استفاده میشود (همانجا؛ برای آگاهی بیشتر درباره گاهشماریهای افغانستان نک: تسیبولسکی، ص 232ـ236؛ ایرانیکا، ج 4، ص 674ـ675).
ب) گاهشماریهای اسلامی در شبهقاره هند.
نخستین آشنایی مسلمانان با گاهشماریهای رایج در سرزمین هندوستان از طریق نوشتههای ابوریحان بیرونی صورت گرفت. ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی (ج 1، ص 172ـ180) چند نمونه از این گاهشماریها را شرح داده است. نخستین رویکرد ابداع گاهشماریهایی با گاهشماری در دیگر کشورهای حوزه تمدن اسلامی ی اسلامی و ایرانی در این سرزمین، از زمان استقرار امپراتوری مغولی هند، در دوره حکومت بابریان (یا گورکانیان؛ حک: 932ـ1274) و با نفوذ ایرانیان در دربار آنان و گسترش زبان و ادب فارسی در شبه قاره صورت گرفت. ارکان گاهشماری یزدگردی (از جمله نام ماههای سال و روزهای ماه) در این زمان در شبهقاره مورد استفاده قرار گرفت. در همین دوره، گاهشماری هجری قمری نیز به عنوان گاهشماری دینی، در این سرزمین کاربرد داشته است.
اکبر، سومین و بزرگترین پادشاه بابری (حک: 963ـ1014)، نخستین پادشاهی است که به ابداع گاهشماری برگرفته از ارکان گاهشماری یزدگردی پرداخت و کار او دستمایه کار دیگر پادشاهان بابری شد. گاهشماری ابداعی اکبرشاه که به «تاریخ الاهی» مشهور شده است (علامی، 1877ـ1886، ج 2، ص 9ـ 10؛ همو، 1893، ج 1، ص 184)، در ادامه سیاستهای اصلاحگرانه او به وجود آمد. این اصلاحات منجر به ظهور آیینی جدید با عنوان آیین الاهی شد و ستارهشناس ایرانی دربار اکبرشاه، فتحالله شیرازی، اساس نجومی تاریخ الاهی را ترتیب داد (علّامی، 1893، همانجا). تاریخ الاهی از 992 هجری قمری، در بیست و نهمین سالسلطنت اکبرشاه، رسمیت یافت، اما مبدأ آن را 11 مارس/1556 28 ربیعالاخر 963، مقارن نخستین نوروز و اعتدال بهاری پس از به تخت نشستن اکبرشاه، قرار دادند، در حالی که اکبرشاه 26 روز پیش از این تاریخ به سلطنت رسیده بود (تتوی و دیگران، ص 565).
ارکان تاریخ الاهی آمیزهای از ارکان گاهشماری یزدگردی و جلالی است. در این گاهشماری، همانند گاهشماری یزدگردی، هر روز نام خاصی دارد و ماههای سال نام ماههای گاهشماری یزدگردی را دارند (علامی، 1893، همانجا) اما چون در تاریخالاهی، طول مدت هر ماه به توقف خورشید در برجهای دوازدهگانه بستگی داشت، روز سیویکم و سیودومی برای ماههای سال پیشبینی شد و چون در گاهشماری یزدگردی برای این روزها نامی وجود ندارد، به ترتیب نامهای «روز» و «شب» برای این دو روز انتخاب گردید (همو، 1877ـ1886، همانجا؛ بندری، ص 5ـ 8). طول سال نیز برابر طول سال در گاهشماریجلالی محاسبه شد (بندری، همانجا).
مهمترین اسناد مورخ به این گاهشماری، مجموعه سکههای اکبرشاه است که نمونههای متعددی از آنها وجود دارد. برخی از این سکهها در نوع خود بزرگترین سکههای ضربشده در دنیا به شمار میآیند (برای آگاهی از تاریخهای ضربشده بر سکههای اکبرشاه و جانشینان او با مبدأ تاریخ الاهی نک: هودیوالا، ص11ـ 40). گروهی دیگر از این اسناد، نامههایی هستند که بین اکبرشاه و فرمانروایان محلی هند یا پادشاهان صفوی ایران رد و بدل شده است. آن دسته از این نامهها که بین اکبرشاه و فرمانروایان هند رد و بدلشده، جملگی دارای تاریخ الاهی است (ریاضالاسلام، ج 1، ص 122ـ123، 130)، اما بین مکتوبات اکبر و پادشاهان صفوی نامههایی نیز وجود دارد که با گاهشماری هجری قمری تاریخگذاری شده است (همان، ج 1، ص 100، 135؛ برای آگاهی از این نامهها و چگونگی تاریخگذاری آنها نک: همان، ج 1، ص 93ـ140؛ برای آگاهی بیشتر درباره تاریخ الاهی نک: بندری، ص 1ـ 18؛ او همچنین در ص 24ـ45 جدولهای تطبیقی مختلفی از ماههای تاریخ الاهی تاسال 1120 الاهی با گاهشماریهای میلادی و هجری قمری ترتیب داده است).
در زمان اکبرشاه گاهشماریهای دیگری نیز در حوزه امپراتوری بابری وجود داشت؛ از جمله، گاهشماری فصلی که گونهای گاهشماری شمسی با مبدأ گاهشماری هجری بود و گاهشماریهای ولایتی و بنگاله/ بنگال که بر اساسگاهشماریهای محلی رایج در هند تنظیم شده بود (برایآگاهی از این گاهشماریها نک: جونپوری، ص 55 ـ56). تتوی و دیگران ــ که کتاب خود، تاریخ الفی، را در زمان حکومت اکبر تألیف نمودند ــ در کنار استفاده از گاهشماری هجری قمری، کلیه تاریخهای مورد نظر خود را، در محدوده زمانی 850 تا 984 هجری، با گاهشماری دیگری با مبدأ رحلت پیامبر اکرم تاریخگذاری کردهاند (از جمله نک: ص 75، 111، 753). همچنین، مؤلف ناشناس منظومه نام حق، که کتاب خود را مقارن همین زمانها و در شبه قاره تألیف کرده، تاریخهای مورد نظر خود را با مبدأ رحلت ثبت کرده است ( نک: گ 68 ر).
جهانگیرپادشاه (حک: 1014ـ1037) نیز مانند اکبرشاه، جلوس خود را مبدأ گاهشماری جدیدی به نام گاهشماری جهانگیری قرار داد که ارکان آن، بجز مبدأ، از تاریخ الاهی اخذ شده بود، اما با توجه به رواج فراگیر تاریخ الاهی تا زمان وی، گاهشماری الاهی نیز در دولت جهانگیر به کار میرفت، به طوری که سکههای جهانگیر پادشاه همچنان با تاریخ الاهی ضرب میشد (هودیوالا، همانجا). منابع تاریخی نیز هنگام ذکر وقایع سلطنت جهانگیر، از هر دو گاهشماری جهانگیری و تاریخ الاهی استفاده میکنند (از جمله نک: کنبو، ج 1، ص 94ـ95).
ب) گاهشماریهای اسلامی در شبهقاره هند.
موضوع ابداع گاهشماری جدید در زمان سلطنت شاهجهان (1037ـ 1068) نیز تکرار شد و او نخستین نوروز پس از آغاز حکومت خود (15 رجب1037 هجری قمری، مقارن اعتدال بهاری) را مبدأ گاهشماری الاهی شاهجهانی اعلام کرد (دهلوی، گ 5 پ). شاه جهان، به روایت دهلوی (گ 2 پ) در 8 جمادیالاخره همان سال و به نوشته محمدصالح کنبو (ج 1، ص 213) اول جمادیالاخره (تقریباً 37 یا 44 روز پیش از مبدأ الاهی شاه جهانی) به سلطنت رسید. اسناد باقیمانده از دوره حکومت شاه جهان از رواج گاهشماری الاهی شاهجهانی با همان ارکان تاریخ الاهی (از جمله نک: ریاضالاسلام، ج 1، ص 303؛ کنبو، ج 1، ص 307ـ 308، 355) در کنار گاهشماری هجری قمری خبر میدهند. تقریباً همه نامههایی که بین شاهجهان و پادشاهان صفوی ایران رد و بدل شده است با گاهشماری هجری قمری تاریخگذاری شدهاند (ریاضالاسلام، ج 1، ص 225ـ 435). در دوره شاهجهان، ماههای سال با صفت الاهی همراه بود (مانند فروردین یا شهریور الاهی) و سال با مبدأ حکومت شاهجهان شمرده میشد (نک: منتخب کاغذات عهد شاهجهان، ص3، 68).
مهمترین تغییری که در زمان فرمانروایی اورنگ زیب (1068ـ 1118) در زمینه گاهشماریهای اسلامی شبهقاره رخ داد، رسمی شدن گاهشماری هجری قمری در دوره کوتاهی از حکومت او بود. اورنگزیب در نخستین سال حکومت خود، برگزاری جشن نوروز را ملغی کرد و فرمان داد که گاهشماری هجری قمری رسمیت یابد و تقویمهای سالانه منتشر نگردد و قرار شد به جای جشن نوروز، جشنهایی به نام «نشاط افروز» در پایان ماه رمضان و روز عیدفطر برگزار شود. اگر چه استفاده از ارکان گاهشماری الاهی ممنوع نشد، وقایع بر اساس گاهشماری هجری قمری ثبت میگردید. اما چون از تغییرات یاد شده استقبال عمومی نشد، در آغاز سال چهارم حکومت اورنگزیب، این فرمان لغو و برپایی جشن نوروز دوباره آغاز شد (برای آگاهی از فرمانهای اورنگزیب در این زمینه نک: ساقی، ص 17ـ 18، 24). این نوآوری اورنگزیب به ایجاد گاهشماریهای دیگری در شبهقاره انجامید.
در زمان حکومت محمدشاه، یکی از آخرین فرمانروایان بابری هند (1131ـ1161)، گاهشماری محمدشاهی به وجود آمد که ارکان تشکیلدهنده آن عیناً از گاهشماری هجری قمری اخذ شده بود، با این تفاوت که مبدأ آن آغاز سلطنت محمدشاه بود و سال از ماه ربیعالاول، نه محرّم، آغاز میشد. اسناد معدودی از زمان حکومت محمدشاه وجود دارد که با این گاهشماری تاریخگذاری شده است (ریاضالاسلام، ج 2، ص 90، 94، 99؛ برای آگاهی بیشتر درباره این گاهشماری نک: سوایی، گ 4 رـ5 پ).
در 1199 هجری قمری، تیپو سلطان، فرمانروای محلی میسور (حک: 1198ـ1214)، نوعی گاهشماری قمری وضع کرد. نام ماههای این گاهشماری، بر خلاف سایر گاهشماریهای قمری رایج تا آن زمان، جدید بودند و از نام ماههای گاهشماری هجری قمری برای آن استفاده نکردند. جالب توجه است که در این گاهشماری، بر اساس حرف اول نام ماهها میتوان به شماره ترتیبی آنها پیبرد، چرا که این ماهها به ترتیب حروف ابجد مرتب شدهاند. در صورت دیگری از نام ماههایی این گاهشماری، همین پدیده به ترتیب ابتثی نیز وجود دارد (پورنائیه و یلوندورو، ص 112ـ113؛ برای آگاهی از این نامها نک: جدول 8). این گاهشماری را گاهشماری مولودی نیز نامیدهاند (همان، ص 115) و با استناد به سکهای که در زمان تیپو سلطان با این گاهشماری ضرب شده، مبدأ آن تولد پیامبر اکرم بوده است، نه هجرت آن حضرت (برای آگاهی بیشتر درباره این سکه نک: پلانت، ص 8؛ برای آگاهی بیشتر درباره این گاهشماری نک: پورنائیه و یلوندورو، ص 112ـ 115). در زمان حکومت تیپوسلطان، غلام احمد، نویسنده و مورخ دربار او، آثار خود از جمله زادالمجاهدین ( نک: گ 4 پ) و جواهرالقرآن ( نک: گ 9 پ) را با همین مبدأ تاریخگذاری کرد.
متأخرترین گاهشماری ابداعی دوره بابریان در شبهقاره، گاهشماری طغیانی است که غلامحسین جونپوری ابداع کردهاست. مبدأ این گاهشماری، اول محرم 1251 هجری قمری و معطوف به سیلاب مهیبی است که در این سال در محل زندگی جونپوری رخ داد. به سبب اضمحلال سلسله بابری، مقارن همین زمانها، اسناد تاریخدار بسیاری از این گاهشماری باقی نمانده است (جونپوری، ص 57ـ 58).
در تقویمهایی که مسلمانان در شبهقاره به چاپ میرساندهاند، علاوه بر ذکر مهمترین گاهشماریهای رایج در دوره بابریان، چند فقره از گاهشماریهای هندی نیز درج میشده است (برای آگاهی در این زمینه نک: جعفری، ص 22ـ25). امروزه، مسلمانان هند برای انجام دادن فرایض مذهبی خود، از گاهشماری هجری قمری و برای امور اقتصادی ـ اجتماعی از گاهشماری میلادی استفاده میکنند. گاهشماری رسمی پاکستان نیز میلادی است ولی مسلمانان این کشور نیز برای امور مذهبی از گاهشماری هجری قمری استفاده میکنند.
ج) گاهشماری در آسیای صغیر، ترکیه
تا پیش از تشکیل سلطنت عثمانی در آسیای صغیر، از رواج گاهشماری در این منطقه و بین ساکنان آن، بسته به نژاد یا دین یا ملیتهای گوناگون، آگاهی داریم: گاهشماری ارمنی بین ساکنان ارمنی، گاهشماری سلوکی در نواحی تحت تسلط روم شرقی و گاهشماری میلادی یولیانی نزد اقوام مسیحی وابسته به کلیسای شرق (تسیبولسکی، ص 126؛ برای آگاهی درباره گاهشماری ارمنی نک: ایرانیکا، ج 4، ص 664). در این زمان گاهشماری هجری قمری نیز بین مسلمانان رواج داشت.
از قرن هفتم هجری قمری به بعد، نمونههای متعددی از کاربرد گاهشماری دوازده حیوانی در این منطقه وجود دارد (برای آگاهی درباره گاهشماری دوازده حیوانی نک: بخش 6). با تشکیل حکومت عثمانی و گسترش قلمرو آن (699ـ1341 هجری قمری)، گاهشماری هجری قمری به عنوان مهمترین گاهشماری تا 1088 هجری در قلمرو این دولت رواج داشت. تنها در این سال با ابداع نوعی گاهشماری شمسی با عنوان «سال مالی» ( نک: ادامه مقاله)، گاهشماری هجری قمری جایگاه خود را، به عنوان تنها گاهشماری رسمی، از دست داد. البته این گاهشماری تا زمان انقراض دولت عثمانی رواج داشته و پس از آن، یعنی تا عصر حاضر، نیز در کشور ترکیه، برای امور مذهبی از آن، استفاده میشود.
موضوع رواج گاهشماری سلوکی در منطقه آسیای صغیر، بویژه پیش از تأسیس امپراتوری عثمانی، پدیدهای استکه بعدها، از قرن یازدهم هجری قمری (هفدهم میلادی) به بعد، اثر مهمی در تغییرات انواع گاهشماری بر جای گذاشت. به نظر میرسد رواج گاهشماری بر اساس سال شمسی (سالمالی) در عثمانی، که بر اساس گاهشماری سلوکی طراحی شد، تحت تأثیر قدمت رواج گاهشماری سلوکی در آسیای صغیر بوده است.
ردیف | به ترتیب ابتثی | به ترتیب ابجدی |
---|---|---|
1 | احمدی | احمدی |
2 | بهاری | بهاری |
3 | تقی | جعفری |
4 | ثمری | دارایی |
5 | جعفری | هاشمی |
6 | حیدری | واسعی |
7 | خسروی | زبرجدی |
8 | دینی | حیدری |
9 | ذاکری | طلوعی |
10 | رحمانی | یوسفی |
11 | راذی | ایزدی |
12 | ربانی | بیاضی |
طی سالهای متمادی که گاهشماری هجری قمری در قلمرو عثمانی رواج داشت، ارکان این گاهشماری دقیقاً همان ارکان گاهشماری هجری قمری رایج در شبه جزیره عربستان بود. تنها اختلاف، شیوه کبیسهگیریهایی بوده که باید در این گاهشماری اعمال میشده است. در حالی که روش کلی و مورد عنایت مورخان و ستارهشناسان سایر سرزمینهای اسلامی اعمال یازده کبیسه در یک دوره سیساله میباشد، در آسیای صغیر از سهروز کبیسه در یک دوره هشتساله استفاده میشده است (تسیبولسکی، ص 126). عوامل و دلایل بسیاری مانع از آن میشد که گاهشماری هجری قمری تمامی نیازهای دربار و سازمان اقتصادی امپراتوری عثمانی را برآورده سازد. این موضوع که «علوفه» (حقوق نظامیان و حقوقبگیران دولتی؛ برای آگاهی بیشتردربارهء علوفه نک: پاکالین، ذیل "Ulufe") بر اساس گاهشماری قمری پرداخت میشد اما مالیات بر اساس سال شمسی جمعآوری میگردید (تسیبولسکی، ص 127)، یکی از مهمترین مشکلات استفاده از گاهشماری هجری قمری در امور اقتصادی کشور بود. از طرفی علوفه، نه به صورت ماهانه بلکه هر سه ماه یک بار (چهار بار در سال) و با در نظر گرفتن موقعیت سال شمسی و نیز موجودی خزانه پرداخت میشد. با توجه به این عوامل، عقب افتادن یک یا چند دوره پرداخت علوفه امری عادی به حساب میآمد.
موضوع پرداختن یا نپرداختن سر موعد علوفه و نارضایتیهایی که احتمالاً در پی نپرداختن آن پیش میآمد نیز یکی از عللی بود که کمابیش بر گاهشماری رایج در قلمرو عثمانی تأثیر میگذاشت (نک: ادامه همین بخش؛ برای آگاهی از چگونگی دورههای پرداخت علوفه نک: ساحللی اوغلو، ص 232). در این زمان، تفاوت اجارهبهای زمین و امور اقتصادی مانند آن، که ناشی از تفاضل زمانی بین سال شمسی و سال قمری بود، «تفاوت شمسیه» نامیده میشد (همان، ص 230) و مالیاتها عموماً بر اساس دورههای سهساله جمعآوری میگردید (همان، ص 232) تا اینکه در 1088 هجری قمری/ 1677میلادی، در زمان فرمانروایی سلطان محمد چهارم (1058ـ1098)، نوعی گاهشماری شمسی با نام سال مالی (به ترکی:مالی سَنَه؛ پاکالین، sene" Mali") ابداع شد (تسیبولسکی، ص 127). این گاهشماری تا زمانی در حدود یک قرن و نیم پس از وضع آن، یعنی تا 1256 هجری قمری/ 1840 میلادی به صورت محدود تنها در امور مالی استفاده میشد و از 1256هجری قمری، در زمان حکومت سلطان عبدالمجید اول (1255ـ 1277)، به عنوان گاهشماری رسمی اعلام گردید و در کلیه امور مملکت به کار گرفته شد (اونات، ص 12).
سال مالی، تلفیقی بود از ارکان گاهشماری سلوکی، میلادی یولیانی و هجری قمری؛ نام ماههای سال برگرفته از نام ماههای سال در گاهشماری سلوکی و یولیانی بود (برای آگاهی از نام ماههای سال در گاهشماری مالی نک: تسیبولسکی، ص 129)، طول سال برابر طول سال در گاهشماری یولیانی (درباره طول این سال نک: ادامه مقاله، بخش8) و مبدأ آن همان مبدأ گاهشماری هجری قمری بود. اما تا پیش از حکومت عبدالمجید اول و رسمیت یافتن سراسری گاهشماری مالی، نام و ترتیب ماههای سال طبق گاهشماری رومی (= سلوکی) بود (برای آگاهی از فهرست و ترتیب این نامها نک: فرغانی، ص 3ـ4)، با این تفاوت که نام سهماه مارس (مارت) و مه و اوت از گاهشماری یولیانی اخذ شدهبود. در زمان عبدالمجید، این ترتیب تغییر یافت و چند نام جدید برای بعضی ماهها انتخاب شد. با وجود این، در صورت جدید نیز اکثر نامها همچنان نام ماههای سلوکی بودند (برای آگاهی از چگونگی این تغییرات نک: اونات، ص 160، یادداشت 8؛ برای آگاهی از نام و ترتیب ماهها در زمان عبدالمجید نک: همان، ص 108ـ109). آرایش کبیسهها در گاهشماری مالی مانند گاهشماری میلادی یولیانی (یعنی اِعمال یک روز کبیسه در هر چهار سال) و تعداد روزهای هر ماه نیز، همانند تعداد روزهای ماه در گاهشماری سلوکی بود (برای آگاهی از این ترتیب نک: فرغانی، ص 3). همچنین روز اول ماه مارس، به عنوان روز آغاز سال انتخاب شد (گینتسل، ج 1، ص 265ـ271؛ مایر، ص 264). مایر (ص 265ـ 268) نیز برای اثبات آغاز سال ازمارس، از طریق تطبیق تاریخهای میلادی و هجری قمری ومالی، کوشش فراوانی نموده است که اگر چه روش او صحیح به نظر میرسد، به علت بروز اشتباه در تطبیقهای مذکور، نتیجهگیری او صحیح نیست.
مهمترین موضوع در بررسی گاهشماری مالی، در دوره رواج آن در امپراتوری عثمانی، استفاده از یک مبدأ (هجرتپیامبر اکرم) در دو گونه گاهشماری شمسی و قمری است. این پدیده منحصر به فرد نیست و دست کم در گاهشماری هجری شمسی ایران نیز به عنوان مبدأ استفاده میشود، اما نکته مهم در اینجا، لزوم برابر بودن شماره سالها در گاهشماری مالی با گاهشماری قمری بود. در صورتی که بین این دو تاریخ اختلاف به وجود میآمد (به علت اختلاف طول سالهای شمسی و قمری، روی دادن این اتفاق در هر 33 سال به میزان یک سال اجتنابناپذیر است)، معلوم نبود که بودجه در نظر گرفته شده، اعم از هزینهها و درآمدها، متعلق به کدامیک از تاریخهای دوگانه بود. همچنین، اگر تلفیق مناسبی از این دو گاهشماری پدید نمیآمد، که بنا بر آن پرداخت علوفه بر اساس گاهشماری هجری قمری پرداخت شود و درآمدها (وصول مالیات) از طریق سال شمسی حاصل شود، و از یکی از دو گاهشماری به تنهایی استفاده میشد، در آن صورت برای 33 سال، 32 بودجه تعیین میگشت (ساحللیاوغلو، ص233). برای جلوگیری از بروز چنین تشتتی، قرار شد که در هر دوره 33 ساله، در زمانی که قاعدتاً باید شماره سالهای قمری یک سال از سالهای شمسی جلو بیفتد، یک سال از تعداد سالهای قمری حذف شود تا بدین ترتیب تعداد سالها در هر دو گاهشماری برابر گردد. این سال حذفی «صویش/ صوش» خوانده میشد که معنای لغوی آن سکته و ادغام و حذف بود (برای آگاهی بیشتر درباره معنای این واژه در زبان ترکی و نحوه اجرای صویش نک: پاکالین، ذیل " yili Sivis ").
درباره چگونگی اعمال صویش و دورههایی که اعمال آن در حکومت عثمانی رواج داشته، بررسیهای فراونی شده است (از جمله نک: گینتسل، ج 1، ص 265ـ266؛ بابینگر، ص 418ـ419). موضوع دیگری که شایان بررسی بیشتر است، نقش این صویشها در اوضاع مالی عثمانی است. با توجه به اینکه اختلاف طول سال قمری با شمسی در یک دوره 33 ساله جمع میشد تا به یک سال بالغ و در نهایت موجب حذف یک سال (صویش) شود، به طور معمول، هر سال شمسی با دو سال قمری مقارن میشد اما در موعد اجرای صویش، یک سال شمسی با سه سال قمری (چهار یا پنج روز از سال اول، تمامی سال دوم و پنج یا شش روز از سال سوم) مقارن میگشت (نک: اونات، ص 102، در بیان صویش سال 1154 مالی/ 1153ـ 1155 هجری قمری). در این صورت، در سالی که تمامی روزهای آن در سال شمسی قرار میگرفت، یک بار مالیات جمعآوری میشد و به مصرف هزینهها میرسید اما در سال سوم، موعد پرداخت هزینهها زمانی بود که هنوز مالیاتی جمعآوری نشده بود؛ بنابراین، عملاً پولی برای پرداخت هزینهها وجود نداشت. با این وضع پرداخت علوفه به تعویق میافتاد و این خود اعتراض حقوقبگیران را در پی داشت (طبق پژوهش ساحللی اوغلو، ص 238ـ 239، بسته به قدرت مالی خزانهداری عثمانی و ایجاد شدن یا ایجاد نشدن راهکارهایی اقتصادی برای پرداخت هزینهها، پس از اعمال هر صویش، امکان بروز شورش و نیز به قتل رساندن رئیس مالی، صدراعظم و حتیسلطان وجود داشته است).
صویشها از 1087 تا 1255 هجری قمری (فاصله اجرای نخستین و آخرین صویش) به طور منظم اعمال میشدند. اونات (ص100ـ106) جدول تطبیقی اجرای این صویشها را با سالهای میلادی و هجری قمری معادل آنها به دست داده و بابینگر (ص 425) این جدول را تا 1332 هجری قمری بسط داده، با غفلت از اینکه پس از 1255 دیگر صویشی اجرا نمیشده است.
بر اساس دورههای 33 ساله و با توجه به اینکه یک صویش در 1255 هجری قمری اعمال شده بود، سال 1288 نیز باید صویش محسوب میشد، اما اشتباه اداره مالیه باب عالی، که این سال را زمان جمعآوری سود اوراق مالی منتشر شده ذکر کرده بود، مانع از آن شد که این سال صویش محسوب گردد (گینتسل، همانجا؛ مایر، ص265ـ266؛ تسیبولسکی، ص127ـ128)؛ ازینرو، سال 1288 صویش محسوب نشد و از این سال به بعد رسم اعمال صویش اصلاً صورت نگرفت. اعمال نشدن صویش باعث شد که سال مالی عثمانی، هر 33 سال یک سال از گاهشماری هجری قمری رایج در کشور عقب بیفتد (اونات، ص 13).
از اوایل قرن هجدهم تا قرن نوزدهم میلادی و پس از تنظیمات و نیز رواج اندیشه نزدیکی به غرب، که بعد از دوره تنظیمات و بویژه پس از روی کار آمدن ترکهای جوان در ترکیه پا گرفت، در گاهشماریهای رایج در عثمانی و پس از آن در ترکیه نیز نوگراییهایی پدید آمد. با آغاز رواج این اندیشهها، در زمان حکومت سلطان سلیم سوم (1203ـ1222) استفاده از گاهشماری میلادی در کنار گاهشماریهای مالی و هجری قمری باب شد (شاو، ج 2، ص 308). در 1332 مالی/1334ـ 1335 هجری قمری/ 1916ـ1917 میلادی، دولت عثمانی تصمیم گرفت ارکان گاهشماری مالی را از گاهشماری میلادی یولیانی به میلادی گرگوری تبدیل کند؛ از جمله، سال مالی به جای مارس از ژانویه آغاز شود و نیز برای رفع ده روز اختلاف بین گاهشماری گرگوری با یولیانی، تعدیلی صورت گیرد (درباره این اختلاف نک: ادامه مقاله، بخش 8). ازینرو، در این سال سیزده روز از ماه دوازدهم (شباط) حذف گردید و سال جدید مالی (اول مارت 1333) بلافاصله پس از 16شباط 1332 آغاز شد (اونات، ص 14ـ15، 136ـ137).
ردیف | ماه |
---|---|
1 | اُچاک |
2 | شُباط |
3 | مارت |
4 | نِیسان |
5 | مائیس |
6 | حَزیران |
7 | تموز |
8 | آغوستس |
9 | ایلول |
10 | اکیم |
11 | کاسیم |
12 | آرالیک |
همچنین با پایان یافتن ماه دسامبر 1917 میلادی، سال1333 مالی نیز دهماهه محسوب و پایان یافته اعلام شد، تا سال 1334 مالی از ژانویه 1918 میلادی آغاز گردد. در نهایت، در 1925 میلادی/ 1341 مالی، مجلس ترکیه طی قانونی، گاهشماری مالی را منسوخ نمود و از آن پس گاهشماری میلادی گرگوری را گاهشماری رسمی کشور اعلام کرد (همان، ص 15؛ تسیبولسکی، ص 128). در 1935 میلادی نیز تعطیلی هفتگی از جمعه به یکشنبه منتقل شد (تسیبولسکی، همانجا). اونات (ص 108ـ143) جدول تطبیقی سالهای مالی را با سالهای هجری قمری و میلادی در دو مرحله، از زمان اعمال آخرین صویش تا هنگام تعدیل گاهشماری مالی با گاهشماری گرگوری و از این زمان تا منسوخ شدن سال مالی ذکر نموده است (برای آگاهی از نام ماهها در این گاهشماری نک: جدول 9).
در 1307 هجری قمری/ 1889 میلادی، غازی احمدمختار پاشا، صدراعظم و محقق ترک، گونهای از گاهشماری هجری شمسی را پیشنهاد نمود (مختارپاشا، ص 12 به بعد). ارکان این گاهشماری از نظر مبدأ و تطبیق نسبی آن با فصول، مانند گاهشماری هجری شمسی ایران است، با این تفاوت که در این گاهشماری پیشنهادی آرایه کبیسهها همانند گاهشماری میلادی گرگوری میباشد (برای آگاهی بیشتر درباره این گاهشماری نک: همانجا؛ اونات، ص 146ـ150، که جدول تطبیقی این گاهشماری را از سال یکم تا سال 1407 هجری قمری/ 1365 ش عرضه نموده است). این گاهشماری پیشنهادی در دوره معاصر نیز در کنار گاهشماریهای میلادی و مالی و هجری قمری، بر روی تقویمهای سالانه چاپ ترکیه ذکر میشود (تسیبولسکی، همانجا).
در دوره عثمانی و کشور ترکیه، با توجه به رخدادهای گوناگون سیاسی، بویژه پس از تشکیل جمهوری ترکیه، اسناد گوناگون با گاهشماریهای مختلف تاریخگذاری میشدهاند. نکته در خور توجه در این میان، استفاده بدون استثنا از گاهشماری هجری قمری در تمام سکههای ضربشده در حکومت عثمانی است (برای آگاهی از مجموعهای از این سکهها نک: لین پول، ج 10، فهرست ص XCV، XCVII، CLVI-CLV، CLXXIX-CLXXIV، CLXXXI؛ آرتوک، ج 2، ص 453ـ761؛ برای نمونههایی از سکههای ضربشده در جمهوری ترکیه با گاهشماری میلادی نک: همان، ج 2، ص 748ـ757). تا پیش از رواج انواع تقویمهای چاپی در عثمانی و همچنین جمهوری ترکیه، که گاهشماریهای گوناگونی بر روی آنها درج میشود، اسنادی با استفاده از انواع گاهشماریها، از جمله میلادی و مالی، وجود دارد (برای آگاهی از نمونههایی از این اسناد نک: >تاریخ منابع نجوم در دوره عثمانی<، ج 1، ص 177). از این دوره همچنین اسنادی وجود داردکه هم با گاهشماری مالی و هم با گاهشماری هجری قمری تاریخگذاری شدهاند (نک: مزک، ص 136، 144، 152، 156، 161؛ برای آگاهی بیشتر درباره سیر تطور گاهشماری در آسیای صغیر نک: گینتسل، ج 1، ص 265ـ271؛ بابینگر، ص 418ـ430؛ تسیبولسکی، ص 126ـ147؛ برای آشنایی با مهمترین منابع درباره این گاهشماری نک: اونات، بخش ماخذ، ص 164ـ175).
د) گاهشماری در اسپانیای اسلامی (اندلس)
از زمان ورود اسلام به اندلس (در اواخر قرن اول تا اوایل قرن دوم هجری قمری) چند گاهشماری به طور همزمان یا به توالی در این منطقه رواج داشته است. تا پیش از ورود اسلام به این سرزمین، مهمترین گاهشماریهای رایج در آن، گاهشماری میلادی یولیانی و نیز گاهشماری «تاریخ صُفر» (درباره این گاهشماری نک: ادامه همین بخش) بود. با ورود اسلام، گاهشماری هجری قمری نیز در این منطقه رواج یافت که نخستین تأثیر آن ضرب سکههایی با تاریخ هجری قمری از زمان حکومت امویان اسپانیا بود، بویژه در منطقه کوردوبا (قرطبه) که توسعاً اندلس نیز خوانده میشد. قدیمترین این سکهها تاریخ 108هجری قمری را دارد (برای فهرستی از تاریخ ضرب سکههای اسلامی اندلس بر اساس گاهشماری هجری قمری نک: لینپول، ج 10، فهرست، ص CX-CVI).
از قرن چهارم هجری به بعد، اسناد گوناگونی از اسپانیای تحت امر مسلمانان وجود دارد که علاوه بر گاهشماری هجری قمری، با گاهشماری میلادی یولیانی و گاهشماری صُفر تاریخگذاری شدهاند. اما مهمترین اسناد تاریخدار اسلامی (عموماً کتیبههای مساجد، ساختمانهای عمومی و سنگمزارها) با تاریخ صفر تاریخگذاری شدهاند.
تاریخ صُفر یک گاهشماری شمسی است و مبدأ آن اول ژانویه 38 قم، احتمالاً زمانی است که آوگوستوس اسپانیا را فتح کرد (تقیزاده، ج 6، ص 168). نام ماههای این گاهشماری صورت تعریب شده نام لاتینی ماههای سال در گاهشماری میلادی است که در آثار مورخان اسلامی (مثلاً ابنعاصم ثقفی، ص 35) ماههای عجم نامیده شدهاند (عجم توسعاً به معنای غیرمسلمانان ساکن اسپانیاست).
این گاهشماری بین قرنهای پنجم تا پانزدهم میلادی در اسپانیا و شمال آفریقا رواج داشته است (فیشر، 1998، ص 208؛ برای آگاهی بیشتر درباره گاهشماری صُفر نک: همان، ص207ـ211؛ گینتسل، ج3، ص 175ـ 176؛ برای بحث درباره اشتقاق و معنای صفر نک: گینتسل، همانجا؛ نیز نک: بنوالاصفر). اسناد اسلامی مورخ به این گاهشماری عموماً به اواخر قرن ششم هجری قمری به بعد تعلق دارند (برای آگاهی از متن این اسناد که عموماً کتیبهاند نک: >گزارش تاریخی کتیبههای عربی<، ج9، ص 9، 19، ج 15، ص45؛ برای آگاهی از کتیبههای مورَّخ به گاهشماری هجریقمری، از قرن چهارم به بعد، در اسپانیا نک: همان، ج 6، ص 88، ج 7، ص 162، 166، 197ـ 198، ج 8، ص 96، 184ـ 185، 264، 270، ج 9، ص51، ج 10، ص 181). در نمونه جالبی از این اسناد، که قبر اسقفی در سیسیل است، تاریخِ ذکر شده بر اساس گاهشماری هجری قمری و نام ماهها بر اساس گاهشماری صُفر است (همان، ج8، ص264). در بعضی نوشتههای مورخان اسلامی اسپانیا نیز تاریخ صفر در کنار تاریخ هجری قمری ذکر شده است (از جمله نک: ابنحیان، قسم3، ص114). اگرچه در نام ماههایی که ابنبَشکوال (قسم 1، ص 37) ذکر کرده ارکان مفارق گاهشماری بیان نشدهاند، احتمالاً نظر او معطوف به همین گاهشماری صفر میباشد.
مسلمانان بجز گاهشماری صُفر، گاهشماری دیگری با عنوان«گاهشماری قرطبه» در اسپانیا ابداع کردند. این گاهشماری را دو تن از مسلمانان اسپانیا (عَریب بنسعد قُرطُبی و ربیعبن زید) برای حکم دوم، نهمین فرمانروای اموی اسپانیا (حک: 350ـ366)، طراحی نمودند (ورنت و سامسو، ص 250). این گاهشماری بر اساس گاهشماری صفر ابداع شده است اما با اخذ بعضی ویژگیها و ارکان گاهشماریهای عرب جاهلی، میلادی، سلوکی (با ذکر مواقع ظهور و سقوط انواء، اعیاد گوناگون مسیحیان و سریانیان) و ایرانی (قرطبی، چاپ دُزی، ص 27، در گاهشماری ابداعی خود، روز اول هر سال را نِیروز (نوروز) نامیده است). نام ماهها در این گاهشماری همان نام ماهها در گاهشماری صفر است. تعداد روزهای هر ماه نیز کاملاً از آرایشروزها در گاهشماری میلادی ــ که در آثار مورخان اسلامی (مثلاً ابنعاصم ثقفی، همانجا) هم ذکر شده ــ پیروی میکند (قسقرطبی، گ 6 پ، 11 پ، 15 رـ 15 پ، که به تعداد روزهای سه ماه نخست سال اشاره کرده است).
مهمترین منبع آگاهیهای ما درباره گاهشماری قرطبی، کتاب الانواء عریببن سعد قرطبی است که در آن (گ 7 ر) دلیل وضع این گاهشماری ایجاد سهولت در امور گوناگون زندگی مردم، از جمله در کشاورزی، ذکر شده است. با تلفیق ویژگیها و ارکان گاهشماریهایی که تا پیش از زمان وضع گاهشماری قرطبه رواج داشتهاند، در این گاهشماری عوامل گوناگونی وارد شده است، از قبیل زمان ورود خورشید به هریک از صورتهای فلکی منطقهالبروج، ظهور یا سقوط انواء و اعیاد مسیحیان. قرطبی (گ16پ) موقع اعتدال بهاری و نوروز (نیروز) را بیست و دوم مارس محاسبه کرده است. در حالی که در زمان زندگی عَریببن سعد قرطبی (اواخر قرن چهارم هجری) اعتدال بهاری حدود پانزدهم یا شانزدهم مارس رخ میداده است. این اختلاف احتمالاً نشاندهنده آن است که قرطبی این مبادی را نسبت به زمان آغاز وضع گاهشماری صفر، یعنی در نیمه دوم قرن اول پیش از میلاد، محاسبه کرده است. او همچنین در مواضع مختلف (نک: گ6پ ـ 7 ر)، محاسبات تبدیل تاریخ خود را برای سال 363 هجری قمری انجام داده است. اگر این سال را زمان عرضه گاهشماری قرطبه به حکم دوم بدانیم و با توجه به اینکه فرمانروایی حکم سه سال بعد به پایان رسید، روشن میگردد که چرا اسناد زیادی از این گاهشماری باقی نمانده است (برای آگاهی بیشتر درباره گاهشماری قرطبه نک: ورنت و سامسو، ص 250ـ251).
آخرین دسته از اسناد تاریخداری که با بررسی گاهشماری در اسپانیای اسلامی (و نیز شمال آفریقا) ارتباط پیدا میکنند، اسنادیاند که در قرن یازدهم هجری قمری/ هفدهم میلادی نگارش یافتهاند. این اسناد را، که انجامههایکتابت بخشهای گوناگون قرآن کریم میباشند، اقوام مور دو قرن پس از خروج قطعی مسلمانان از اسپانیا با دو گاهشماری میلادی و هجری قمری تاریخگذاری کردهاند (برای آگاهی بیشتر درباره این اسناد نک: لوپزـ موریلاس، ص 499ـ502).
برگرفته از مرکز تقویم: calendar.ut.ac.ir
نشانی کوتاه این صفحه: