بسم الله الرّحمن الرّحیم
مبدّل تاریخ و زمان
jdf.scr.ir
وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ | و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخّر شده اند مسلّماً در این [امور] برای مردمی که تعقّل می‏کنند نشانه هاست | سوره ی نحل ، آیه ی 12
واژه‌شناسی گاه‌شماری (گاهنامه‌/تقويم)

تقویم‌، از ماده‌ قوم‌، در لغت‌ به‌ معنای‌تصحیح‌ کردن‌ است‌ و معانی‌ اصطلاحی‌ متعددی‌ دارد (نک: ابن‌منظور، ذیل‌ « قوم‌»). از جمله‌ معانی‌ تقویم‌ در زبان‌ فارسی‌ اینهاست‌: «زمان‌ وقوع‌ پدیده‌ یا حادثه‌ای‌ نسبت‌ به‌یک‌ مبدأ معین‌» (معادل‌ واژه‌ تاریخ‌ در همین‌ معنی‌) و نیز«دفتری‌ (خطی‌ یا چاپی‌) حاوی‌ اطلاعات‌ زمانی‌ ـ نجومی ‌یک‌ دوره‌ یک‌ ساله‌». در این‌ مقاله‌، برای‌ مفهوم‌ نخست‌ از واژه‌ گاه‌شماری‌، و برای‌ مفهوم‌ دوم‌ از واژه‌ گاهنامه‌/تقویم ‌استفاده‌ شده‌ است‌.

واژه‌ تقویم‌، در معنای‌ گاه‌شماری‌ آن‌، به‌ معنای‌ تعیین‌ موضع حقیقی‌ خورشید بر دایره‌البروج‌ در مواقع‌ گوناگون‌ سال‌ است‌، که‌ رکن‌ اصلی‌ استخراج‌ گاهنامه‌/تقویم‌ بوده‌ است‌. بر این‌ اساس‌، یافتن‌ محل‌ خورشید، « تقویم‌ الشمس‌» و این‌ جایگاه «مقوم‌الشمس‌» نامیده‌ می‌شد (د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 10،ص‌ 145). به‌ نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1934، ص‌ 186)، گاهنامه/تقویم‌ بدین‌ سبب‌ «تقویم‌» نامیده‌ می‌شود که‌ اطلاعات ‌موجود در آن‌ تأیید و تصحیح‌ شده‌ است‌. ریشه‌ واژه‌ تقویم ‌عربی‌ است‌ و ناظر به‌ هیچ‌ موقعیت‌ نجومی‌ ـ آسمانی‌ نیست‌ و معادل‌ آن‌ در عبری‌ لواح (Lu'ah) است‌ که‌ تقریبا هم‌ معنای ‌لوح‌ عربی‌ است‌ اما واژه‌ تاریخ‌ به‌ ریشه‌ای‌ مشترک‌ در زبانهای سامی‌ می‌رسد. در عبری‌ این‌ ریشه‌ یارح‌ (yareah) به‌ معنای ‌ماه‌ (قمر زمین‌)، و یرح‌ (yerah) به‌ معنای‌ یک‌ دوره‌ 29یا 30 روزه‌ گردش‌ ماه‌ به‌ دور زمین (یک‌ ماه‌؛ در عربی‌: شهر) است (د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 10، ص‌ 258؛ د. جودائیکا،ج‌ 12، ستون‌ 291).

در زبانهای‌ فارسی‌ میانه‌، از جمله‌ در پهلوی‌ (نک: مشکور،ص‌ 106) و سغدی‌ (نک: قریب‌، 1374 ش‌، ص‌ 209، 448)، نیز برای‌ بیان‌ معانی‌ گوناگون‌ و مرتبط با «ماه‌» از هزوارش‌های‌ هم‌ریشه‌ با یرح‌ استفاده‌ می‌شده‌ است‌. این‌ بحث‌ که‌ واژه‌ تاریخ‌ از تصحیف‌ و تعریب‌ واژه‌ ترکیبی‌ «ماه‌ روز» فارسی‌ پدید آمده‌ و نویسندگان‌ بسیاری‌ (مثلا" حمزه‌ اصفهانی‌، ص‌ 12؛ کافیجی‌، ص‌ 551؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌29؛ سخاوی‌، ص‌15) آن‌ را ذکر کرده‌اند، ریشه‌شناسی‌ عامیانه‌، و بی‌اعتبار است (د. اسلام‌، همانجا). با توجه‌ به‌ ریشه‌شناسی‌ واژه‌ تاریخ‌، به ‌کارگیری‌ این‌ واژه‌ از سوی‌ نویسندگان‌ دوره‌ اسلامی‌، نشان ‌می‌دهد که‌ نخست‌ به‌ معنای‌ «بررسی‌ دستگاههای‌ تقسیم‌ زمان‌» به‌ کار می‌رفته‌ و سپس‌ گسترش‌ معنایی‌ یافته‌ و به‌ معنای‌ «علم‌تاریخ‌» به‌ کار رفته‌ است‌. بسیاری‌ از این‌ نویسندگان‌، در تعریف ‌تاریخ‌، هر دو معنی‌ را در نظر داشته‌اند. محیی‌الدین‌ محمدبن‌سلیمان‌ کافیجی‌ (788ـ879)، که‌ بحث‌ مستوفایی‌ در تعریف ‌علم‌ تاریخ‌ (زمان‌ سنجی‌) دارد، بیشترین‌ و مفصلترین‌ نظر را درتعریف‌ واژه‌ تاریخ‌ (نک: ص‌ 547 ـ572)، در هر دو معنی‌، عرضه‌ کرده‌ است‌ (برای‌ بحث‌ بیشتر در باره‌ تطور معنایی‌ واژه‌ تاریخ‌ (نک: روزنتال‌، ص‌ 13ـ 17؛ احمد رمضان‌ احمد، ص‌ 15ـ23). دربعضی‌ سنگنوشته‌های‌ باقیمانده‌ به‌ عربی‌، در شبه‌جزیره ‌عربستان‌ متعلق‌ به‌ پیش‌ از اسلام‌، واژه‌ تاریخ‌ به‌ معنای‌ «ماه‌» (دوره‌ گردش‌ ماه‌ به‌ دور زمین‌) به‌ کار رفته‌ است‌ (جوادعلی‌،ج‌ 8، ص‌ 513).

در عین‌ حال‌، باید توجه‌ داشت‌ که‌ مسلمانان‌، تا پیش‌ از وضع‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌، از واژه‌ عَدَّ نیز برای‌ شمارش ‌روزها و تعیین‌ تاریخ‌ استفاده‌ می‌کرده‌اند (برای‌ آگاهی‌ ازحدیثی‌ به‌ روایت‌ سهل‌بن‌ سعد که‌ متضمن‌ استفاده‌ از این‌ واژه‌ به‌ معنای‌ تاریخ‌ است (نک: بخاری‌ جعفی‌، ج‌ 15، ص‌ 142). در1316 ش‌، سید حسن‌ تقی‌زاده‌ در نخستین‌ چاپ‌ کتاب‌گاه‌شماری‌ در ایران‌ قدیم‌ (نک: ج‌ 10، ص‌ 1، پانویس‌ 1)، برای‌ جلوگیری‌ از خلط معانی‌ گوناگونی‌ که‌ واژه‌ تاریخ‌ در زبان‌ فارسی‌ دارد، واژه‌ گاه‌شماری‌ را برای‌ دانش‌ شناسایی ‌زمان‌ و وقت‌ (معرفه‌ المواقیت‌) وضع‌ و پیشنهاد نمود. بر این ‌اساس‌، واژه‌های‌ گاهنامه‌ و گاه‌شمار نیز در زبان‌ فارسی‌ ابداع ‌و رایج‌ شدند.




ارکان‌ گاه‌شماری ها

به‌ طور کلی‌، گاه‌شماریهای‌ رایج‌ درکشورهای‌ اسلامی‌ را می‌توان‌ به‌ سه‌ نوع‌ قمری‌، شمسی‌ ـ قمری و شمسی‌ تقسیم‌ کرد.

در گاه‌شماریهای‌ قمری‌، با استفاده‌ از یک‌ پدیده‌ طبیعی‌، یعنی‌ گردش‌ ماه‌ به‌ دور زمین‌، مفهوم‌ ماه‌ و از جمع‌ دوازده ‌ماه‌، مفهوم‌ قراردادی‌ یک‌ سال‌ قمری‌ به‌ دست‌ می‌آید و آغاز هر ماه‌ و در نتیجه‌ یک‌ دوره‌ دوازده‌ ماهه‌، با رؤیت‌ و ثبت‌ حالت‌ خاصی‌ از صورتهای‌ گوناگون‌ ماه‌ (عموماً هلال‌) صورت‌ می‌گیرد.

مهمترین‌ گونه‌ این‌ نوع‌ گاه‌شماری ‌در جوامع‌ اسلامی‌، گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ است‌ (نک: ادامه‌مقاله‌، بخش‌ 3، قسمت‌ ب‌) که‌ در حوزه‌ وسیعی‌ از جهان‌ اسلام ‌کاربرد دارد.

در گاه‌شماریهای‌ شمسی‌ ـ قمری‌ نیز ماهها با رؤیت ‌هلال‌ آغاز می‌شوند. هر سال‌ دوازده‌ ماه‌ دارد، اما با افزودن‌ ماه‌ یا ماههایی‌، بعد از چند سال‌ معین‌، کوشش‌ می‌شود تا طول‌ میانگین‌ سال‌ قمری‌ (در دوره‌ زمانی‌ معین‌) با طول ‌سال‌ شمسی‌ برابر شود. از مهمترین‌ انواع‌ گاه‌شماریهای ‌شمسی ـ قمری‌ گاه‌شماری‌ یهودی‌ است‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 8) که‌ بین‌ یهودیهای‌ ساکن‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ رواج‌ داشته‌ است‌. در ایران‌ دوره‌ هخامنشی‌ نیز این‌ نوع‌ گاه‌شماری‌ متداول‌ بوده‌ است‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 4، قسمت‌ الف‌: 2).

در گاه‌شماریهای‌ شمسی‌ یک‌ بار چرخش‌ زمین‌ به‌ دور خورشید (و برابر عقاید پیشینیان‌، چرخش‌ خورشید به‌ دور زمین‌ و بازگشت‌ آن‌ به‌ نقطه‌ای‌ معین‌ در دایره‌البروج‌)، ملاک ‌تعیین‌ سال‌ است‌. تقریبا تمامی‌ کشورهای‌ اسلامی‌، همپای ‌استفاده‌ از گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ برای‌ تعیین‌ بعضی‌ اوقات ‌شرعی‌، از نوعی‌ گاه‌شماری‌ شمسی‌ نیز برای‌ سایر امور زندگی‌، از جمله‌ امور کشاورزی‌ و اقتصادی‌، استفاده‌ می‌کنند (برای ‌آگاهی‌ بیشتر درباره‌ گاه‌شماریهای‌ شمسی‌ نک: علی‌ احیائی‌، ص‌ 320ـ322).

ضبط هر رویداد تاریخی‌ با هر یک‌ از این‌ گاه‌شماریها، شامل‌ این‌ چهار رکن‌ است‌: روز (روز هفته‌ یا ماه‌)، ماه (با توجه‌ به‌ نوع‌ ماه‌ و نحوه‌ شمارش‌ ماهها، بر اساس ‌عددشماری‌ یا نامگذاری‌)، سال‌ (با توجه‌ به‌ نوع‌ مفهوم‌ سال‌) و سال‌ وقوع‌ آن‌ رویداد، نسبت‌ به‌ مبدائی‌ خاص‌. در هر کدام‌ از این‌ گاه‌شماریها، برای‌ جمع‌آوری‌ کسر ساعت‌ یک‌ روز در طول‌ سال (که‌ عموما کسر دقیقی‌ از یک‌ روز نیست‌) و تبدیل‌ آن‌ به‌ روز کامل‌، یا برای‌ نزدیک‌ کردن‌ طول‌ سال‌ متوسط به‌ طول‌ سال ‌شمسی‌، روشهایی‌ وجود داشته‌ است‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌ در همین ‌بخش‌).

واژه‌ روز در فارسی‌ (در عربی‌: یوم‌)، به‌ عنوان‌ نخستین‌ رکن ‌گاه‌شماری‌، توسعا به‌معنای‌ شبانه‌روز (نک: دهخدا، ذیل‌ «روز») نیز به‌ کار می‌رود (برای‌ گسترش‌ معنایی‌ این‌ واژه‌ به‌ لیل‌ و نهار نک: ابن‌اجدابی‌، ص‌28؛ قلقشندی‌، ج‌2، ص‌329). به ‌نوشته ‌ابوریحان‌ بیرونی‌ (1934، ص‌51)، در صورتی‌ که‌ مراد، مفهوم‌ شبانه‌روز باشد، برای ‌احتیاط از عبارت‌ «الیوم‌بلیلته‌» نیز استفاده‌ می‌شده‌ است‌.

ایرانیان‌ پیش‌ از اسلام‌ طلوع‌ آفتاب‌ را آغاز روز می‌دانستند (همو، 1923، ص‌ 6). طبق‌ متون‌ زردشتی‌ که‌ بعد از ورود اسلام‌ به‌ ایران‌ بازنویسی‌ شده‌اند (مثلا بندهش‌، ص‌ 105)، پس‌ از ورود اسلام‌ به‌ ایران‌ نیز همان‌ سنت‌ را ادامه‌ دادند. اعراب‌ جاهلی‌، غروب‌ خورشید را مبدأ شبانه‌ روز می‌دانستند (ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 5؛ جوادعلی‌، ج‌ 8، ص‌ 464).

به‌ نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (همان‌، ص‌ 6)، آغاز شبانه‌ روز در زیج‌ شهریاران‌، کتاب‌ مهم‌ نجومی‌ ایرانیان‌ دوره‌ ساسانی‌، نیمه‌شب‌ ذکر شده‌ است‌. نزد ترکان‌ آسیای میانه‌ نیز شبانه‌روز از نیمه‌شب‌ آغاز می‌شده‌ است‌ (غیاث‌الدین‌ جمشید کاشانی‌، گ‌ 8 ر).

اطلاعی‌ که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (همانجا) درباره‌ شروع‌ شبانه‌روز از ظهر داده‌ است‌، تنها در گاه‌شماری‌ جلالی‌ پذیرفته‌ شد (برای‌ آگاهی‌ از گاه‌شماری‌ جلالی‌ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 4، قسمت‌ ب‌: 4؛ عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 304ـ 305).

دومین‌ رکن‌ گاه‌شماری‌، مفهوم‌ «ماه‌»، به‌ معنای‌ دوره‌ای ‌معیّن‌ برای‌ شمارش‌ روزها، نه‌ به‌ معنای‌ «قمر»، است‌. به‌ طور کلی‌، ماههایی‌ که‌ در گاه‌شماریهای‌ رایج‌ در سرزمینهای ‌اسلامی‌ کاربرد داشته‌اند (چه‌ شمسی‌ چه‌ قمری‌) به‌ دو دسته ‌تقسیم‌ می‌شوند: ماههای‌ قراردادی‌ (حسابی‌) و ماههای ‌نجومی‌. مدت‌ توقف‌ خورشید در هر یک‌ از بروج‌ دوازده‌گانه ‌منطقه‌البروج‌ نیز، علاوه‌ بر مفهوم‌ نجومی‌ آن‌، به‌ عنوان ‌یک‌ واحد زمانی‌، در ایران‌ کاربرد داشته‌ است‌ (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 51 ـ52). طول‌ متوسط ماههای‌ شمسی‌ به تقریب‌30 روز و 8 ساعت‌ و 6 دقیقه‌ محاسبه‌ می‌شده‌ است‌ (قطان‌مروزی‌، ص‌ 233).

دو گونه‌ از ماههای‌ قمری‌ در گاه‌شماری‌ اسلامی‌ به‌ کار می‌رفت‌. در گونه‌ اول‌، که‌ بیشترین‌ کاربرد را داشته‌ و دارد، طول ‌یک‌ ماه‌ از نخستین‌ رؤیت‌ هلال‌ تا نخستین‌ رؤیت‌ هلال‌ بعدی‌ در نظر گرفته‌ می‌شود. طول‌ ماه‌ قمری‌ هلالی‌ در تقویم یهودی‌، بر اساس‌ طول‌ سال‌ شمسی‌ در همین‌ تقویم‌ به‌ گفته‌ بیرونی‌، معادل‌ 29 روز و 12 ساعت‌ و 44 دقیقه‌ و 3 ثانیه‌ (با تقسیم‌ طول 19 سال‌ شمسی‌ بر 235=7+12×19 ماه‌ قمری‌) به‌ دست‌ می‌آید که‌ کاملا قابل‌ مقایسه‌ با مقادیر امروزی‌ این‌ ماههاست (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 50؛ قس‌ علی‌ احیائی‌، ص‌ 317). درگونه‌ دیگر از این‌ ماهها، که‌ فقط در میان‌ ترکان‌ آسیای‌ میانه‌ کاربرد داشت‌، طول‌ ماه‌ بر اساس‌ مدت‌ زمان‌ بین‌ اجتماع‌ (مقارنه‌) ماه‌ و خورشید تا زمان‌ اجتماع‌ بعدی‌ محاسبه‌ می‌شد و زمان‌ آغاز ماه ‌نیز همان‌ لحظه‌ اجتماع‌ بود (غیاث‌الدین جمشید کاشانی‌، گ‌ 8 پ‌؛ عبداللهی‌، همانجا). چگونگی‌ آغاز ماههای ‌قمری ‌حسابی ‌بر اساس‌ رؤیت‌ هلال‌، که‌ اکنون‌ نیز در جوامع‌ اسلامی کاربرد دارد، به‌ عوامل‌ متعددی‌ بستگی‌ دارد. این‌ نوع‌ آغاز نمودن ‌ماه‌، پیش‌ از اسلام‌، به ویژه‌ بین‌ اقوام‌ سومری‌ و بابلی‌ و یهودی‌، نیز سابقه‌ طولانی‌ داشته‌ است‌ (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 4ـ7)، مقایسه‌ ارقامی‌ که‌ برای‌ آغاز ماههای‌ بابلی‌ از اواخر قرن‌ هفتم‌ پیش‌ از میلاد، ذکر شده‌ (پارکر و دوبرستاین‌، ص‌ 27ـ 47) با اطلاعات‌ مربوط به‌ زمان‌ اجتماع‌ ماه‌ و خورشید ــ که‌ محاسبه‌ آن ‌با رایانه‌ امکان‌پذیر است‌ ــ نشان‌دهنده‌ موقعیت‌ آغاز ماهها بر اساس‌ رؤیت‌ هلال‌ است‌ برای‌ تعیین‌ روزهای‌ هر ماه‌ نیز دو روش‌ اصلی ‌وجود داشته‌ است‌: شمارش‌ روزها (به ‌صورت‌ افزایشی‌ یا کاهشی‌) و نامگذاری ‌روزها.

بر اساس‌ قدیمترین‌ آثار به‌ جا مانده‌ به‌ عربی‌، پیش‌ از ظهور اسلام‌ در شبه‌ جزیره‌ عربستان‌ روش‌ شمارش‌ روزهای‌ ماه ‌به‌ صورت‌ افزایشی‌ (از یکم‌ تاسی‌ام‌ ماه‌) رواج‌ داشته‌است‌ (برای‌ آگاهی‌ از متن‌ این‌ اسناد نک: >گزارش‌ تاریخی‌کتیبه‌های‌ عربی‌<، ج‌ 1، ص‌ 1). در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌ نیز، بر اساس‌ اسناد باقیمانده‌ از هخامنشیان‌ (عموما کتیبه ‌بیستون‌ و لوحهای‌ خزانه‌ و باروی‌ تخت‌ جمشید) و معدود اسناد باقیمانده‌ از اوایل‌ دوره‌ اشکانی‌ (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 157ـ 158)، استفاده‌ از این‌ روش‌ روزشماری‌ رایج‌ بوده‌ است‌.

در روش‌ شمارش‌ روزها به‌ صورت‌ کاهشی‌ ــ که‌ کاربرد آن ‌تنها در اسناد تاریخدار عربی‌ تأیید می‌گردد ــ شماره‌ روزهای باقیمانده‌ تا پایان‌ ماه‌، شمرده‌ می‌شد. در این‌ روش‌ ــ که ‌شیوه‌های‌ گوناگونی‌ برای‌ استفاده‌ از آن‌ وجود داشته‌ (برای‌آگاهی‌ از این‌ شیوه‌ها نک: قلقشندی‌، ج‌ 6، ص‌ 244ـ 249) ــ روزهای‌ اول‌ تا دهم‌ و گاهی‌ تا پانزدهم‌ ماه‌، بر اساس‌ شمارش‌ از آغاز ماه‌، و بقیه‌ روزها با شمارش‌ روزهای‌ باقیمانده‌ آن‌، حساب‌ می‌شد و چون‌ طول‌ ماه‌ قمری‌ 29 یا 30 روز است‌، برخی ‌از کسانی‌ که‌ این‌ روش‌ را به‌ کار می‌بردند، بلافاصله‌ پس‌ از ذکر یک ‌تاریخ‌، شماره‌ روزهای‌ ماه‌ را ذکر می‌کردند (همان‌، ج‌ 6، ص‌ 248). به‌ همین‌ دلیل‌، برخی‌ از مورخان‌ عرب‌ (مثلا صولی‌، ص‌ 182ـ 183)، این‌ روش‌ را نامناسب‌ و غیر دقیق ‌می‌دانسته‌اند. استفاده‌ از این‌ روش‌، بویژه‌ بر اساس‌ کتیبه‌های ‌باقیمانده‌ به‌ عربی‌، از سال‌ 92 (نک: >گزارش‌ تاریخی‌ کتیبه‌های ‌عربی‌<، ج‌ 1، ص‌ 19) تا اواسط قرن‌ پنجم‌ (نک: همان‌، ج‌ 7، ص‌ 72)، تأیید می‌شود.

در روش‌ دیگر تعیین‌ روزهای‌ ماه‌ ــ که‌ در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌ و پس‌ از آن‌، و در دیگر سرزمینهای‌ اسلامی‌ رواج‌داشت‌ ــ روزهای‌ ماه‌ نام‌ مشخصی‌ داشتند. در میان‌ اعراب‌، روزهای‌ ماه‌ به‌ ده‌ دسته‌ سه‌تایی‌ تقسیم‌ می‌شدند (مسعودی‌، ج‌ 2، ص‌ 352ـ 353؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 63ـ64). مسعودی‌ (متوفی‌ 345 یا 346؛ همانجا) درباره‌ روزهای‌ هر ماه ‌به‌ پرسش‌ و پاسخهای‌ سی‌گانه‌ای‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ به‌ تعبیری‌ نام ‌روزهای‌ هر ماه‌ به‌ شمار می‌آیند. از میان‌ نامهایی‌ که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (همانجا) و مسعودی‌ (همانجا) و دیگران‌ (مثلا ابن‌عاصم‌ ثقفی‌، ص‌ 23ـ 24) ذکر کرده‌اند، تنها « غُرّه‌» (نام‌ سه‌روز اول‌) کاربرد پیدا کرد که‌ آن‌ را هم‌ برخی‌ از مورخان‌ (مثلا ناصرخسرو، 1363 ش‌، ص‌ 32، 56) فقط برای‌ روز اول‌ به‌ کارمی‌بردند. علاوه‌ بر این‌، روز پانزدهم‌ ماه‌ «مٌنتصف‌» یا «نصف‌» (نک: > گزارش‌ تاریخی‌ کتیبه‌های‌ عربی‌<، ج‌1، ص‌106، ج‌11، ص‌167، 196ـ197) و روز سی‌ام‌ «سلخ‌» (نک: همان‌، ج‌ 1، ص‌ 133؛ ناصرخسرو، 1363ش‌، ص‌32) نامیده‌ می‌شد، در حالی‌ که‌ این‌ دو نام‌ جزو نامهای‌ ده‌گانه‌ روزهای‌ ماه‌ نبود. اگر ماه‌ سی‌ روزه‌ نبود، سلخ‌ نداشت‌. در بعضی‌ موارد نیز، روز اول ‌هر ماه‌ «مٌستَهَل‌» (نک: «گزارش‌ تاریخی‌ کتیبه‌های‌ عربی‌»، ج‌1، ص‌ 73، ج‌ 8، ص‌ 96) یا «استقبال‌» (نک: همان‌، ج‌ 17، ص‌ 338) نامیده‌ می‌شد. در میان‌ لغت‌نویسان‌ اسلامی‌، ابن‌سیده‌ (متوفی‌458؛ ج‌2، ص‌ 378ـ380، 387ـ397) درباره‌ نامهای‌ ده‌گانه ‌روزهای‌ ماه‌ و نام‌ بخشهای‌ گوناگون‌ روز و شب‌ مفصلترین ‌گزارش‌ را آورده‌ است‌.

بر اساس‌ اسناد تاریخدار، در ایران‌ دوره‌ اشکانی‌ و ساسانی ‌نامگذاری‌ روزهای‌ ماه‌ با نامهای‌ سی‌گانه‌ فارسی‌ میانه‌ صورت ‌می‌گرفته‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ از این‌ نامها که‌ همان‌ نام‌ روزهای‌ ماه‌ در گاه‌شماری‌ زردشتی‌ می‌باشند نک: جدول‌ 4). در ایران‌ پس‌ از اسلام‌ نیز فهرستی‌ از نام‌ روزهای‌ ماه‌ در گاه‌شماری‌ جلالی‌ وجود دارد (برای‌ آگاهی‌ از این‌ گاه‌شماری‌ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌4، قسمت‌ ب‌: 4). امروزه‌ نیز زردشتیان‌ ایران‌ در گاه‌شماری‌ خود همچنان‌ از روش‌ نامگذاری‌ روزهای‌ ماه ‌با نامهای‌ فارسی‌میانه ‌استفاده‌ می‌کنند.

سومین‌ رکن‌ هر گاه‌شماری‌ مفهوم‌ «سال‌» است‌ که‌ به‌ دو نوع‌ شمسی‌ و قمری‌ تقسیم‌ می‌شود و هر یک‌ از آنها نیز اقسامی‌ دارند، اما فقط معدودی‌ از این‌ اقسام‌ در گاه‌شماریهای‌ رایج‌ درسرزمینهای‌ اسلامی‌ به‌ کار رفته‌اند. در گاه‌شماریهای‌ قمری‌، طول ‌سال‌، با توجه‌ به‌ طول‌ ماه‌، 354 روز و 8 ساعت‌ و 48 دقیقه (فرغانی‌، ص‌ 2) محاسبه‌ می‌شده‌، اما برای‌ محاسبه‌ طول‌ سال ‌شمسی‌ به‌ رصدهای‌ متوالی‌ و دقت‌ بیشتری‌ نیاز بوده‌ است‌.ستاره‌شناسان‌ مسلمان‌ راجع‌ به‌ اقسام‌ سال‌ شمسی‌ توضیح ‌داده‌اند، اما «سال‌ اعتدالی‌» (بازگشت‌ سالانه‌ خورشید از یکی‌ از نقاط اعتدالین‌ یا انقلابین‌ به‌ همان‌ نقطه‌) متداولترین‌ و مهمترین‌قسم‌ سال‌ شمسی‌ بوده‌ و عموما از واژه‌ «سال‌» به‌ همین‌ مفهوم ‌استفاده‌ می‌شده‌ است‌. سال‌ اعتدالی‌ را «سال‌ حقیقی‌» نیز می‌نامیده‌اند (نک: بتانی‌، ص‌ 63). طول‌ سال‌ اعتدالی‌، بسته‌ به ‌میزان‌ دقت‌ رصدکنندگان‌ آن‌، متغیر بوده‌ و بررسی‌ سیر این‌ رصدها نشان‌ می‌دهد که‌ در اندازه‌گیری‌ آن‌ بتدریج‌ دقت‌ بیشتری ‌اعمال‌ می‌شده‌ است‌.

مسلمانان‌ نخستین‌بار از طریق‌ ترجمه‌ مجسطی‌ بطلمیوس‌ با طول‌ سال‌ اعتدالی‌ آشنا شدند. اندازه‌ای‌ که‌ بطلمیوس‌ (گ‌ 34 رـ36 ر) به‌ دست‌ داده‌، 365 روز و 5 ساعت‌ و 55 دقیقه‌ و 12ثانیه‌ است‌. ستاره‌شناسان‌ مسلمان‌ برای‌ به‌دست‌ آوردن‌ اندازه ‌طول‌ متوسط سال‌ اعتدالی‌ رصدهای‌ فراوانی‌ کردند. از بین ‌این ستاره‌شناسان‌، اندازه‌ای‌ که‌ بتانی‌ (متوفی‌ 317؛ ص‌ 63ـ64) به‌ دست‌ آورد (365 روز و 5 ساعت‌ و 46 دقیقه‌ و 24 ثانیه‌) بسیار مورد توجه‌ قرار گرفت‌ و بسیاری‌ از ستاره‌شناسان‌ دیگر (مثلا محمد بن‌ ایوب‌ طبری‌، گ‌ 14 پ‌) برای‌ رصدهای‌ خود از آن‌ استفاده‌ می‌کردند و آن‌ را مقدار دقیق‌ سال‌ اعتدالی ‌می‌دانستند. بتانی‌ (ص‌ 61ـ64) از تکامل‌ رصد طول‌ سال ‌اعتدالی‌، با ذکر چند نمونه‌ از کار رصدکنندگان‌ تا زمان‌ خود، گزارش‌ نسبتا دقیقی‌ داده‌ است‌ که‌ ستاره‌شناسان‌ دیگر (مثلا محمدبن‌ ایوب‌ طبری‌، گ‌ 13 پ‌ ـ16 ر) نیز همان‌ را نقل‌ کرده‌اند. به‌ نوشته‌ غیاث‌الدین‌ جمشید کاشانی‌ (گ‌ 8 پ‌)، طول‌ سال ‌اعتدالی‌ نزد ترکان‌ آسیای‌ میانه‌، 365 روز و 5 ساعت‌ و 50 دقیقه ‌و 47 ثانیه‌ بوده‌ است‌. در گاه‌شماریهایی‌ که‌ طول‌ سال‌، بر اساس ‌شمارش‌ تعداد معینی‌ از روزها محاسبه‌ می‌شود (مثلا درگاه‌شماری‌ زردشتی‌ و قبطی‌)، این‌ مدت‌ برابر 365 روز است (فرغانی‌، ص‌ 4ـ5). بدیهی‌ است‌ در این‌ گاه‌شماریها آغاز سال ‌نسبت‌ به‌ فصلها بتدریج‌ تغییر می‌کند (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره ‌این‌ مفاهیم‌ نگاه کنید به احیایی، ص122).

در گاه‌شماریهای‌ قمری‌، آغاز سال‌ معطوف‌ به‌ موقعیت ‌نجومی‌ خاصی‌ نیست‌ و با گذشت‌ یک‌ دوره‌ دوازده‌ ماهه‌، سال‌ جدید آغاز می‌شود، اما در گاه‌شماریهای‌ شمسی‌ یا شمسی‌ ـ قمری‌، آغاز سال‌ عموما مقارن‌ رسیدن‌ خورشید به‌ نقطه‌ اعتدال‌ بهاری‌ یا پاییزی‌ است‌. تنها در گاه‌شماری‌ ترکان‌ آسیای‌ میانه‌، رسیدن‌ خورشید به‌ نیمه‌ برج‌ دلو آغاز سال‌ به‌ شمار می‌آمده‌ است‌. به‌ نوشته‌ غیاث‌الدین‌ جمشیدکاشانی‌ (همانجا)، ترکان‌ آسیای‌ میانه‌ موقعیت‌ اعتدالین ‌یا انقلابین‌ را نه‌ در آغاز فصول‌، بلکه‌ در اواسط هر فصل ‌می‌دانسته‌اند.در گاه‌شماریهای‌ گوناگون‌، برای‌ گردآوری‌ کسر ساعتهای ‌روزهای‌ سال‌ و تبدیل‌ آنها به‌ یک‌ یا چند روز، عموما چند روش‌ خاص‌ وجود داشته‌ است‌. این‌ کار برای‌ ثابت‌ کردن‌ آغاز سال‌ در یک‌ موقعیت‌ خاص‌ فصلی‌، انجام‌ می‌شده‌ است‌.

چهارمین‌ و مهمترین‌ رکن‌ هر گاه‌شماری‌، «مبدأ» آن‌ است‌؛ یعنی‌، مشخص‌ کردن‌ فاصله‌ زمانی‌ وقایع‌ با هر زمان‌ قبل‌ و بعد از آن‌ بر اساس‌ یک ‌نقطه‌ زمانی‌ ثابت‌. مبدأها را می‌توان‌ به‌ دو دسته‌ کلی‌ تقسیم‌ کرد: تکرار شونده‌ و ثابت‌. مبدأهای‌ تکرار شونده ‌به ویژه‌ در ایران‌ دوره‌ هخامنشی‌ و ساسانی‌ کاربرد داشته‌اند (برای ‌آگاهی‌ از جزئیات‌ این‌ گاه‌شماریها و مبدأهای‌ آن‌ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 4، قسمت‌ الف‌). در این‌ روش‌، عموما آغاز پادشاهی ‌پادشاهان‌، مبدأ قرار می‌گرفته‌ و با آغاز سلطنت‌ هر پادشاه‌، مبدأ تقویم‌ نیز تجدید می‌شده‌ است‌. ایرانیان‌ این‌ شیوه‌ مبدأشماری‌ را از بابلیان‌ آموخته‌ بودند (عبداللهی‌، 1366 ش‌، ص‌ 109ـ110). در زمان‌ بابلیان‌، از آغاز پادشاهی‌ هر پادشاه‌ در هر موقع‌ سال‌ تا آغاز ماه ‌اول‌ سال‌ جدید (در گاه‌شماری‌ بابلی‌: اول‌ نیسانو)، سال‌ جلوس‌ بود و از اول‌ نیسانو تا آغاز نیسانوی‌ بعد، سال‌ اول ‌پادشاهی‌ به‌ شمار می‌آمد.

در مبدأهای‌ ثابت‌، گاه‌شماری‌ از یک‌ مبدأ ثابت‌ (عموما واقعه‌ای‌ تاریخی‌ یا شبه‌ تاریخی‌ و اسطوره‌ای‌ یا رخدادی ‌طبیعی‌) آغاز می‌شده‌ است‌. استفاده‌ از این‌ روش‌، بین‌ اقوام‌ و سرزمینهای‌ اسلامی‌ عمومیت‌ بسیار یافت‌. تقریبا در تمامی دوران‌ تاریخ ایران‌ پس‌ از اسلام‌ و نیز در تمامی‌ اسناد مدارک‌ تاریخداری‌ که‌ در شبه‌جزیره‌ عربستان‌ یافت‌ شده‌، اینگونه ‌مبدأشماری‌ رواج‌ داشته‌ است‌. تنها استثنا، دوره‌ ده‌ساله‌ بین ‌هجرت‌ تا وفات‌ پیامبر اکرم‌ است‌ که‌، هر سال‌ آن‌ بر اساس‌ نامی ‌که‌ بر آن‌ نهاده‌ شده‌ بود، شمرده‌ می‌شد (برای‌ آگاهی‌ از نام‌ این ‌سالها نک: ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 31). با توجه‌ به‌ بحثهای ‌مختلف‌ درباره‌ رسمیت‌ یافتن‌ زمان‌ هجرت‌ پیامبر اسلام‌ صلی‌الله‌ علیه‌وآله‌وسلم‌ از مکه‌ به‌ مدینه‌ به‌ عنوان‌ مبدأ تاریخ ‌اسلامی‌، تعیین‌ این‌ مبدأ تقریبا بلافاصله‌ پس‌ از دوره‌ ده‌ ساله‌ مذکور تأیید می‌شود (برای‌ آگاهی‌ از چگونگی‌ وضع‌ این‌ مبدأ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 3، قسمت‌ ب‌). این‌ مبدأ، عمومیترین‌ مبدأ گاه‌شماری‌ اسلامی‌ است‌ و تا عصر حاضر در جوامع‌ اسلامی ‌به‌ کار می‌رود.

از میان‌ مبدأهای‌ گوناگونی‌ که‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ رواج ‌داشته‌، کهنترین‌ آنها، مبدأ آفرینش‌ عالم‌ است‌ که‌ ایرانیان ‌و یهودیان‌ و ترکان‌ آسیای‌ میانه‌، هر یک‌ زمانی‌ را برای‌ آن‌ درنظر گرفته‌ بودند، دورترین‌ مبدأ متعلق‌ به‌ ترکان‌ آسیای‌ میانه ‌است‌. به ‌زعم‌ آنها از عمر عالم‌ 8863 «ون‌» (هر ون‌، برابر ده‌هزار سال‌) گذشته‌ است‌ (نک: نصیرالدین‌ طوسی‌، زیج‌ ایلخانی‌، گ‌ 5 ر؛ غیاث‌الدین‌ جمشید کاشانی‌، گ‌ 9 ر؛ برای‌ آگاهی‌ از دیگر ویژگیهای‌ گاه‌شماری‌ ترکان‌ آسیای‌ میانه‌ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 6).

ایرانیان‌ پیش‌ از اسلام‌ عقیده‌ داشتند که‌ عمر جهان‌ دوازده ‌هزار سال‌ است‌ (ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 14) متشکل‌ از چهار دوره‌ سه‌ هزار ساله‌ یا دوازده‌ دوره‌ هزار ساله‌. در متون ‌زردشتی‌ (مثلا بندهش‌، ص‌ 154ـ156) رویدادهای‌ مهم‌ (مثلا، آفرینش‌ انسان‌، پادشاهی‌ بسیاری‌ از پادشاهان‌، سلسله‌های‌ مهم ‌پادشاهی‌ و حمله ‌اعراب‌) نسبت ‌به‌ آغاز این‌ دوره‌ بزرگ‌، تاریخگذاری‌ شده‌اند.

یکی‌ از مهمترین‌ مبدأهای‌ آفرینش‌، که‌ بسیاری‌ از دانشمندان مسلمان‌ به‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌اند، مبدأ آفرینش‌ عالم‌ به‌ نظر یهودیان‌ بوده‌ است‌. به‌ نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1373ـ 1375، ج‌ 1، ص‌ 195) بین‌ زمان‌ آفرینش‌ عالم‌ به‌ نظر یهودیان‌ و مبدأ گاه‌شماری‌ اسکندری‌ (= سلوکی‌؛ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 7)، 3447 سال‌ فاصله‌ است‌ و مبدأ گاه‌شماری‌ اسکندری‌ نیز 312 سال‌ پیش‌ از مبدأ میلادی‌ وضع‌ شده‌ است‌. بنابراین‌، بین‌ مبدأ گاه‌شماری‌ یهودی‌ و گاه‌شماری‌ میلادی‌ 3760 سال‌ فاصله ‌وجود دارد. امروزه‌ نیز یهودیان‌ قائل‌ به‌ این‌ فاصله‌اند (نک: واژه‌های‌ فرهنگ‌ یهود، ص‌ 125ـ126؛ نیز نک: ادامه‌ مقاله‌؛ بخش‌ 8). همانگونه‌ که‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 15) اشاره ‌کرده‌، احتمالا اختلافات‌ دینی‌ باعث‌ رواج‌ تاریخهای‌ متعدد برای ‌مبدأ آفرینش‌ عالم‌ شده‌ است‌. ابوریحان‌ بیرونی‌ (همانجا) از اختلاف‌ یهودیان‌ و مسیحیان‌ در این‌ مورد سخن‌ گفته‌ و مسعودی‌ (ج‌ 2، ص‌ 415) و محمدبن ‌جریر طبری‌ (ج‌ 2، ص‌ 235ـ 238) برای‌ این‌ مبدأ تاریخهای‌ گوناگونی‌ ذکر کرده‌اند. به‌ نوشته‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 13ـ14)، فاصله‌ بسیار زیاد بین‌ این‌ زمانها باعث‌ آمیخته‌ شدن‌ دروغ‌ و اسطوره‌ با واقعیت‌ شده‌ است‌.

به جز مبدأ آفرینش‌ عالم‌، مبادی‌ دیگری‌ نیز در آثار تاریخی‌ و نجومی‌ ذکر شده‌ است‌. در ترجمه‌ کهنی‌ از مجسطی‌ (بطلمیوس‌، گ‌ 34 ر ـ 36 ر)، شرح‌ مبسوطی‌ درباره‌ گاه‌شماری‌ قبطی‌ (= بُختُنَصَّری‌) آمده‌ است‌. یحیی‌ بن‌ ابی‌منصور (ص‌ 4ـ 8) از گاه‌شماریهای‌ عربی‌ (هجری ‌قمری‌) و سریانی‌ و فارسی‌ (یزدگردی‌) نام‌ برده‌ و کثیرالدین‌ فرغانی‌ (ص‌3ـ7)، علاوه‌ بر مبدأهای‌ مذکور، به‌ مبدأ رومی‌ نیز پرداخته‌ است‌. حبش‌ حاسب (گ‌ 8 ر ـ 12 ر)، که‌ اثر خود را احتمالا هم‌ زمان‌ با فرغانی‌ (قرن‌سوم‌) یا پس‌ از او نوشته‌، علاوه‌ بر مبادی‌ مذکور، به‌ مبادی ‌معتضدی‌، اَغُسطُس‌ (آوگوستوس‌) نخستین‌ امپراتور روم (زندگی‌ 63ق‌م‌ ـ 14 میلادی‌) و دیوقلطیانی‌ (دقلطیانوس‌/ دیوکلتیانوس‌، امپراتور روم‌ در 284 میلادی‌) نیز اشاره‌ کرده ‌است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر درباره‌ این‌ مبادی‌ نک: عبداللهی‌، 1366ش‌، ص‌250ـ251).

مفصّلترین‌ گزارش‌ در مبادی‌ گوناگون‌ تاریخی‌ در نوشته‌های ‌دانشمندان‌ اسلامی‌، از آن‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ است‌. وی‌ به ‌شرح‌ بسیاری‌ از گاه‌شماریها پرداخته‌ و گذشته‌ از مبادی ‌ده‌گانه‌ای‌ که‌ از آنها نام‌ برده‌ (1923، ص‌ 137)، نوشته‌هایش‌ درباره‌ گاه‌شماری‌ یهودی‌ (نک: همان‌، ص‌ 52ـ59؛ همو، 1373ـ1375، ج‌ 1، ص‌ 180ـ226) مفصلترین‌ شرح‌ این‌ گاه‌شماری ‌به‌ شمار می‌آید.

درباره‌ مبادی‌ مورد استفاده‌ اعراب‌ نیز بیش‌ از همه ‌قلقشندی‌ (ج‌ 6، ص‌ 237ـ240) توضیح‌ داده‌ و با احتساب‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ و یزدگردی‌، جمعاً 21 مبدأ را از قدیمترین‌ زمان‌ تا رواج‌ گاه‌شماری‌ هجری‌ قمری‌ شرح‌ داده ‌است‌. بعضی‌ از این‌ مبادی‌ همانهایی‌ است‌ که‌ مسعودی‌ (ج‌ 2ص‌ 415ـ416) و محمدبن‌ جریر طبری‌ (ج‌ 1، ص‌ 235ـ 238) نیز آنها را ذکر کرده‌اند.

اگر چه‌ مبادی‌ متعددی‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ به‌ کار گرفته ‌می‌شده‌، نام‌ ماههای‌ سال‌ متفاوت‌ نبوده‌ و مجموعه‌ای‌ از نام‌ ماهها به‌ طور مشترک‌ در گاه‌شماریهایی‌ با مبدأهای‌ گوناگون‌ به‌کار می‌رفته‌، در حالی‌ که‌ ترتیب‌ ماهها در آن‌ گاه‌شماریها یکسان ‌نبوده‌ است‌؛ ازینرو، یک‌ نام‌ در چند گاه‌شماری‌، در مواقع ‌گوناگون‌ سال‌ قرار می‌گرفته‌ است‌. به‌ طور کلی‌، گونه‌های‌ نام ‌ماهها را می‌توان‌ تقسیم‌ کرد به‌: ماههای‌ قمری‌، در تقویم‌ هجری قمری؛ فارسی‌ میانه‌، در گاه‌شماری‌ یزدگردی‌ و گاه‌شماری ‌هجری‌ شمسی؛ قبطی‌ (ماههای‌ مصری‌ باستان‌) در چند گاه‌شماری‌، از جمله‌ در گاه‌شماری‌ قبطی؛ سریانی‌ (بر اساس ‌ریشه‌ بابلی‌ نامهای‌ ماه‌) مورد استفاده‌ در چند گاه‌شماری‌، از جمله‌ در گاه‌شماری‌ سلوکی‌ و بُختُنَصَّری‌ و رومی‌، بر اساس‌ نام ‌لاتینی‌ ماههای‌ سال‌ که‌ کمتر در سرزمینهای‌ اسلامی‌ رواج‌ داشته ‌است‌ (فرغانی‌، ص‌1ـ5). با اینکه‌ ذکر نام‌ ماههای‌ هجری‌ و رومی‌ به‌ هنگام‌ ذکر یک‌ واقعه‌ یا رویداد تاریخی‌، نوع‌ گاه‌شماری ‌را نشان‌ می‌دهد، شناسایی‌ نوع‌ گاه‌شماری‌ در مواردی‌ که ‌نام‌ ماهها سریانی‌ یا ایرانی‌ یا قبطی‌اند، بسیار مشکل‌ است ‌و اگر نام‌ سریانی‌ ماهها، بدون‌ ذکر سایر ارکان‌ گاه‌شماری‌، به‌ کار رفته‌ باشد، شناسایی‌ گاه‌شماری‌ تقریبا غیرممکن‌ است‌.

نام‌ ماههای‌ سریانی‌ ــ که‌ در اصل‌، برگرفته‌ از صورت‌ بابلی‌ نام‌ ماههای‌ سال‌ و قرائتهای‌ گوناگون‌ آرامی‌ آنها بوده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ از صورت‌ اشتقاقی‌ این‌ نامها و ریشه‌ آنها نک: >فرهنگ‌ آشورشناسی‌<، ذیل‌ "kalender"؛ برای‌ آگاهی‌ از نام‌ ماهها در گاه‌شماری‌ سریانی‌ بر اساس‌ متون‌ اسلامی‌ نک: جدول‌ 1) ــ در گاه‌شماریهای‌ متعددی‌ به‌ کار رفته‌ است‌، از جمله ‌در گاه‌شماری‌ یهودی‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 8)، گاه‌شماری‌ سلوکی‌ (نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 7) و گاه‌شماری‌ سریانی‌ ـ مقدونی‌ (گاه‌شماری‌ رایج‌ در کلیسای‌ سریانی‌ شرق‌). به‌ همین ‌سبب‌، در آثار بسیاری‌ از نویسندگان‌ اسلامی‌ (مثلا مسعودی‌، ج‌2، ص‌337ـ 339، 340ـ 342) این‌ ماهها به‌ ترتیبهای‌ گوناگون ‌آمده‌اند. ابوریحان‌ بیرونی‌ نیز (1934، ص‌ 168) به‌ اختلاف ‌ترتیب‌ ماههای‌ سریانی‌ در گاه‌شماریهای‌ سریانی‌ و سلوکی‌ اشاره کرده‌ است‌ (برای‌ چند نمونه‌ از گاه‌شماریهایی‌ که‌ در آنها نام ‌ماههای‌ سریانی‌ به‌ کار رفته‌ است‌ نک: ادامه‌ مقاله‌، بخش‌ 3، قسمت‌ الف‌).

برگرفته از مرکز تقویم: calendar.ut.ac.ir



نشانی کوتاه این صفحه: